من می سوزم همیشه

برای تو می‌توانم
روزی یکبار بمیرم
برای تو هزاربار زندگی کنم
و تو مرا نمی‌بینی
مرا حس نمی‌کنی
تو مرا نمی‌شناسی
و من می‌سوزم همیشه
مثل شعله‌ای که روی سرگنج می‌تابد

دیانا باربو شاعر رومانی
مترجم : النا رودیکا کاظمی

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام اکبری یکشنبه 10 فروردین 1399 ساعت 00:46

امشب دلم گرفته تا عقده‌ای گشایم
دفتر کنار من باش چند بیت شعر سرایم

گیتار نوازشم کن تاری بزن برقصم
ماتم گرفته امشب آوای نغمه‌هایم

لبهای سوختهٔ ما محتاج دود سیگار
حِسّم نکرد رهایش هرگز نکرد رهایم

تنها شدن چه سخت‌ست درماندگی چه دشوار
نسخه نپیچ طبیبا دردست فقط دوایم

رندی نکن پُرش کن ساقی شراب نابت
امشب دلی گرفته مستی بیار برایم

در بین آشنایان هستم غریبهٔ شهر
انگار با غریبان صد سالِ آشنایم

بینِ دلِ گِلِ رذل عشق ناشناس زیباست
ای عشق مرحمت کن از خود مکن جدایم

#دلگیر
#یزدان‌_ماماهانی
Delaramakbari695@gmail.com

ممنونم از حضور صمیمانه تون و غزل زیبایی که نوشتید خانم اکبری عزیز
موفق باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.