ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اکنون چو برگ آخر پاییزی
تب کردهام
در دستهای سرد تو میلرزم
انصاف نیست
گر میبری
ببر خاکستری را که بر روی سینهی من خفته است
اما بدان
که آفاق را خونین خواهی کرد
وقتی از باغهای چلچله
خواهی گذشت
و برگهای سبز جهان را
خواهی لرزاند
داغ است
هنوز داغ است
خاکستری که از تو
بر روی سینهی من خفته است
رضا براهنی
به تو میاندیشم عزیزم ، لو
قلب تو پادگان من است
احساسهایم گیسوان تو
خاطرهی تو جیرهی غذایی من
امشب آسمان پر از شمشیر و مهمیز است
توپچیها در مِه سنگین و جنبنده دور میشوند
اما من در ژرفنای وجودم
پیوسته چهرهی تو را میبینم
اهانت زخمِ آتشینِ جرأت است
موزیک نظامی در دل شب
چون آوای تو میدرخشد
هنگامی که سوار بر اسبم
تو در کنارم یورتمه میروی
خمپارههای ما مثل اندام تو پر و پیمان هستند
و زلف حنایی رنگات
به رنگ خمپارهای که در شمال منفجر میشود
دستهایت را دوست میدارم و یادآوریهای من
هر ساعت موزیک نظامی شادی را به نوا درمیآورند
خورشیدها به نوبت میخروشند
ما آن مال بند شبتابایم که به ستارگان یورش میبرند
در دریاچهی ژرف چشمانات
قلب بینوای من غرق میشود
و همانجا بنیاد مینهد
در آب عشق و دیوانگی
ویرانهی خاطره و اندوه را
گیوم آپولینر
مترجم : محمدعلی سپانلو