که تو را درون دوات دوست مى داشتم و مى کوشیدم تا با تو عشقى نوین بنیاد کنم عشق تملک و زبونىِ تَنْ خواهش و لذتِ کلونِ در ناشناخته بود زیرا میان من و تو در درازناى عمر نان بود و مرکب بود اینک که در قاره اى دیگر در کنار تو باران مى بارد شعر من مرطوب مى گردد
ممنونم از حضور صمیمانه تون خانم پریسا عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد