عشق تو مرا رها می سازد

بیهوده آزاد می کنم
هوس های کولی ام را
از حضور سلطه گر نامحسوست
بیهوده با تبر حمله ور می شوم
به سایه ات
که بر دیوار زندگی ام افتاده است
دیوار ویران می شود و
سایه ات همچنان می ماند
از آن زنانی نیستم که عشق را
به پنکه ای زنگ زده تبدیل می کنند
که جز چرخیدن در سقف انتظار
هنر دیگری ندارد
حال آنکه عشق تو
مرا رها می سازد

حتی از عشق تو


اما دلم می خواست چهره ات

اولین چهره ای باشد که به من می نگرد
با نخستین نفس های گرم سال نو

غاده السمان
مترجم : زهرا ابومعاش

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.