دوستت دارم

خاتون
شنیده ای آسمان چقدر دور است ؟
به قدر دوری از آسمان
دوستت دارم
 
شنیده ای دریا چقدر عمیق است ؟
به ژرفای تمام دریاها 
دوستت دارم
 
بانو
تو نوشته ای هستی 
ظریف
مثل بال پروانه
 
چهار سال است می خوانمت
نه می توان رهایت کرد
نه کشف می شوی
بسیار می ترسم 
شهر تو را از لا به لای شعرهایم 
بشناسد
 
تو را بشناسند اگر
انگشتانم را قطع می کنند
و موهای بلندت را می سوزانند
دوربین ها
عکست را می گیرند و آویزانم می کنند
 
من اما هرچه را دیده ام
هرچه را که از تو نوشته ام
پنهان نمی کنم
شعر چشمانت تمام نمی شود هرگز
از تو دست نمی کشم
تا که شک به زانو درآید
تا تمام شهر بداند
دوستت دارم
دوستت دارم 
صد برابر دوری از آسمان

عبدالله پشیو
ترجمه : آرش سنجابی

نظرات 1 + ارسال نظر
Manizheh جمعه 29 دی 1396 ساعت 16:51 http://engmoochesh95.mihanblog.com/

شعر کبوتر و آسمان از فریدون مشیری

بگذار سر به سینه من تا که بشنوی

آهنگ اشتیاق دلی دردمند را

شاید که پیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده سر در کمند را

بگذار سر به سینه من تا بگویمت

اندوه چیست ،

عشق کدامست ،

غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان

عمری است در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم

آنچنان که اگر ببینمت به کام

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من .....

ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان....

تو آسمان آبی آرام و روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

................................................

چقدر خوب است
که ما هم یاد گرفته‌ایم
گاه برای ناآشناترین اهل هر کجا حتی
خواب نور و سلام و بوسه می‌بینیم
گاه به یک جاهایی می‌رویم
یک دره‌های دوری از پسین و ستاره
از آواز نور و سایه‌روشن ریگ
و می‌نشینیم لب آب
لب آب را می‌بوسیم
ریحان می‌چینیم
ترانه می‌خوانیم
و بی‌اعتنا به فهم فاصله
دهان به دهان دورترین رویاها
بوی خوش روشناییِ روز را می‌شنویم
باید حرف بزنیم
گفت و گو کنیم
زندگی را دوست بداریم
و بی‌ترس و انتظار
اندکی عاشقی کنیم

سید علی صالحی


با درود وسپاس فراوان از حضور صمیمانه شما و شعر بسیار زیبایی که از زنده یاد مشیری نوشتید
پاینده باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.