ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
این شعرها
که نوشتم برای تو
همه بیهوده بود
بیزارم از همه
زبان
زبون
کلمات
مات
نارساتر از دستهای معلق
میوههای نارسی که فرومیافتند
تا خاک را برایم دلپذیر کنند
نقطههای تعلیق
قطاری که جادههای مرا نمیرساند
به ایستگاهی که تو آنجا برایم دست تکان دهی
همه بیهوده بود این شعرها
که نوشتم برای تو
آتش بزن
مثل دلها که سوزاندی
آتش بزن
شاید از خاکسترشان
شعری دیگر متولد شود
که بگوید به تو
آنچه را میخواستم
و نشد
شهاب مقربین
.................................................................
می خواستم کمی ...
فقط کمی ،
دوستت داشته باشم !
.
از دستم در رفت
عاشقت شدم ...
.
مریم قهرمانلو
شعرم



همهمه ی پنهان توست
گل شب بوی من
میخواهم تو را
در عبور عطر شبانه ام بشناسند
شمس لنگرودی
سلام دوست گرامی
ممنونم از حضور صمیمانه تون و از اینکه وقت گذاشتید اشعار این هفته را خواندید
موفق باشید
با مهر
احمد