ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بدوستی نتوان تکیه این زمان کردن
بروی آب ، نمی باید آشیان کردن
بهر چه می نگرم ، بی ثبات و لرزانست
تفاوتی نکند رو باین و ان کردن
چه جای شکوه دل ، همدمی نمی بینم
در این دیار غریبم ، چه میتوان کردن
برای یافتن یار یکدلی بگذشت
تمام عمر عزیزم ، بامتحان کردن
بجاه و مکنت خود ، تکیه آن چنان سست است
که اعتماد ، بیاران مهربان کردن
مخواه آنچه دلت خواهد ، ای اسیر هوس
که سودها ببری ، از چنین زیان کردن
بعاشقان نظری کن ، بشکر نعمت حسن
کرامتی است محبت بناتوان کردن
دریغ و درد که احساس سینه سوزم را
نمیتوانم از این خوبتر بیان کردن
رحیم معینی کرمانشاهی