ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تو که میدانی ، همه ندانند ، لااقل تو که میدانی
من میتوانم از طنین یکی ترانة ساده
گریه بچینم
من شاعرترینم
تو که میدانی ، همه ندانند ، لااقل تو که میدانی
من میتوانم از اندامِ استعاره ، حتی
پیراهنی برای
بابونه و ارغنون بدوزم
من شاعرترینم
تو که میدانی ، همه ندانند ، لااقل تو که میدانی
من میتوانم از آوای مبهم واژه
سطوری از دفاتر دریا بیاورم
من شاعرترینم
اما همه نمیدانند
اما زبان ستاره ، همین گفتوگوی کوچه و آدمیست
اما زبان سادة ما ، همین تکلم یقین و یگانگیست
مگر زلالی آب از برهنگی باران نیست ؟
تو که میدانی ، بیا کمی شبیه باران باشیم
سید علی صالحی