اشتباه تو سنگدلی بود
و اشتباه من غرور
و وقتی این دو اشتباه به هم پیوستند
مولود جهنمی این دو ، جدایی بود
از هم جدا شویم یا نه ؟
من عشق خویش به تو را باز گفتهام
من آشتی خویش با تو را ، به تو باز گفتهام
من شوق خویش به تو را باز گفتهام
من بخشش خویش را نصیب تو کردهام
و هرگز پشیمان نیستم
چرا که من جسم و روح خویش را برای تو انفاق کردهام
قبل از آنکه بخوابم
چهرهات را از ذهنم ، با هر آنچه از جادوی عقل میدانم
و هر آنچه از قانونهای اجتماعی ، بیرون میفکنم
ولی عشق تو ساکن است در آن دالانهای اعماق وجودم
همانجا که از سلطه عقل بیرون است
عشق تو در درونم فزونی میگیرد و میپراکند و مرا میشکافد
و بی اهمیت به شناسنامههای رسمی زاد و ولد میکند
و اینگونه
ای نزدیک به فریادهایم
ای دور از همهی عمر من
من عشق خویش به تو را باز گفتهام
من آشتی خویش با تو را ، به تو باز گفتهام
من بخشش خویش را نصیب تو کردهام
علیرغم همهی آنچه که بود
و هر آنچه خواهد بود
غاده السمان