سایه نشین تکلم عشق

من
سایه‌نشین تکلم عشقم
گیسوی بریده
بر این بیم بی‌خسوف
تا کی ؟
در لهجه‌ی ملال
من آن سرخوشِ بی‌پرسشم
که بغض جهان
در گلوی بریده‌اش
گره می‌خورد

در این نشیب شبانه
تنها تنفس یکی فانوس آسمان است
که مسیح مرا
از مویه بر آدمی باز خواهد داشت
مسیح سایه‌نشین تکلم عشق

سیدعلی صالحی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.