ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من امیدی را در خود بارور ساختهام
تار و پودش را با عشق تو پرداختهام
مثل تابیدن مهری در دل
مثل جوشیدن شعری در جان
مثل بالیدن عطری درگل
جریان خواهم یافت
مست از عشق تو ، ازعمق فراموشی
راه خواهم افتاد
باز از ریشه به برگ
باز از «بود» به «هست»
باز از خاموشی تا فریاد
سفر تن را تا خاک تماشا کردی
سفر جان را از خاک به افلاک ببین
گر مرا می جویی
سبزه ها را دریاب ، با درختان بنشین
کی ؟ کجا، آه نمی دانم
ای کدامین ساقی
ای کدامین شب
منتظر می مانم
فریدون مشیری