گاهی عشق و گاهی زخم

من در این زند‌گیِ دو روزه
با دردها و غصه‌های طولانی دل‌آزرده می‌شوم
این اضطراب و
این به‌هم‌ریخته‌گی
مرا خسته می‌کنند
و هنگامی‌که در این همهمه‌ها
دنبالِ پناهگاهی می‌گردم
گاهی عشق
و گاهی زخم به دست می‌آید
گاهی زخم
و گاهی یک زخمِ دیگر

یک عشقِ قدیمی
همیشه یک جداییِ تازه است
این را پرنده‌ها می‌پرسند و
ستاره‌ها پاسخ می‌دهند
و تو ای جانِ من
این را کسی نمی‌داند
که یک زخم چگونه یک زند‌گی را خونین می‌کند

من تو را همیشه با جدایی به یاد می‌آورم
با دست‌های لرزان‌ام
نامِ تو را روی بخارِ روزها
و همیشه نامِ تو را می‌نویسم
گاهی عشق و
و گاهی زخم به دست می‌آید
گاهی زخم
و گاهی یک زخمِ دیگر

یک عشقِ قدیمی
همیشه یک جداییِ تازه است
این را پرنده‌ها می‌پرسند و
ستاره‌ها پاسخ می‌دهند
و تو ای جانِ من
این را کسی نمی‌داند
که یک زخم چگونه یک زند‌گی را خونین می‌کند

ییلماز اوداباشی شاعر ترکیه 
مترجم : ابوالفضل پاشا