دوستت دارم
همانگونه که شب ماه را
دوستت دارم
همانگونه که صبح آفتاب را
دوستت دارم
مثل ملاقات پنهانی مادر، از لای در
دوستت دارم
مثل حبس من با تو تا ابد
در یک اتاق دربسته
حتی بی پنجره
تنها من و تو
این چنین دوستت دارم تو را
چیستا یثربی
به شب تکیه داده ام
و با صدای تو فکر می کنم
شب همیشه با من صمیمی است
کنار من چهار زانو می نشیند
و با مدادرنگی های کودکی ام
ماه را خط خطی می کند
راستی
چشمانت چه رنگی بود ؟
می خواهم جهان را به رنگ چشمانت کنم
و بعد بلند شوم
حرف حرف نامت را شماره بگیرم و اشغال کنم
دوست ندارم کسی به جز من صدایت کند
من آدم حسود بد بی ادبم
چه فرقی می کند ؟
تو که دوستم نداری
چیستا یثربی
دلم برای تو تنگ است
و این را نمیتوانم بگویمشنبه به یادت شروع شد
یکشنبه دوستت دارم
دوشنبه ، دو بار دوستت دارم
سه شنبه ، سه بار زیر لب
چهارشنبه ، چهار ، با فریاد
پنج شنبه ، پنج هزاره ، تا بهشت
جمعه ، تمام عشقهای جهان مال تو
کاش هفته بیشتر بود کاش
کاش عددها را تا بینهایت میشمردم
و میگفتم
دوستت دارم
دوستت دارم
چیستا یثربی
یک روز بارانی
از پنجره ی اتاق من
در باران
یاد عطر موهای تو می افتم
هنوز مثل روز اول
سرخ می شوم
من بزرگ نمی شوم
من از این عشق پیر نمی شوم
باران می شوم
چیستا یثربی
پیش از من
خدا عاشقت شد
و تو در تمام اینه ها
لبخند زدی
و خواب جهان را دزدیدی
بامن ، کنار من
چند لحظه پیش از من
خدا عاشقت شد
و گل سرخ
تصویر تو را در جهان ظاهر کرد
چیستا یثربی
دلم می خواست خوشه انگوری بودم
در دستهای گرم تو
هم دستت
هم گلویت
هم نگاهت
و هم ، دلت
پیش من بود
کاش انگوری بودم در دستهای گرم تو
به جای هر چه هستم و خواهم شد
وقتی نمی شود دوست تو باشم
کاش خوشه انگوری بودم
دانه دانه می خوردی
کاش میوه ای بودم
در دستهای نازنین تو
در حنجره ات
و لبخندت
و تمام من ، تمام می شد
با تو
فقط با تو
چیستا یثربی
برای رسیدن به تو
راه نمیروم
پرواز میکنم
نمینویسم
کلمه اختراع میکنم
دعا نمیکنم
باخدا همدستم
چیزهای باعظمت را
باید با عظمت خواست
چیستا یثربی
کمی رعایت نکن
کمی بی ادب
کمی جسور
ناگهان تر از ناگهان
نیمه شبها زنگ بزن
چیزی بپرس
حرفی بزن
کاری کن که من به دنیا
جواب پس بدهم
کاری کن به گریه بیفتم
که گریه ، شفای دل است
کمی رعایت نکن
نیمه شبها شماره بگیر
مرا بیدار کن
جهان را بیدار کن
چیستا یثربی
دلم برای تو تنگ است
و این را نمی توانم بگویم
مثل باد که نمی تواند حرف بزند
یا درخت ها که خاموشند
یا شکوفه های سیب
با این همه
گلها می شکفند
و درختها سبز می شوند
و من هم به زندگی ادامه می دهم
چیستا یثربی
برای رسیدن به تو
راه نمیروم پرواز میکنم
نمینویسم
کلمه اختراع میکنم
دعا نمیکنم
باخدا همدستم
چیزهای باعظمت را باید
با عظمت خواست
چیستا یثربی
خیلی چیزها شروع میکنند به افتادن
مثل فصلها ، برگها
روزها و شبها
و بعد دوباره برمیخیزند
آن افتادنها بیصداست
اما افتادن قلب مرا همه شنیدند
انکار نمیکنم
عاشقت هستم
آنکه عاشق ترست قوی ترست
چیستا یثربی
وقتی یاد گذشته میکنی
مواظب باش جمعه نباشد
جمعه میتواند قاتلت باشد
بیرحمیاش
مثل عشق من به تو
هنوز پابرجاست
چیستا یثربی
آن قدر جای خالیت اینجاست
که کنارم دراز می کشد
برایم قصه میگوید
سر بر شانه ام میگذارد
و گاه با هم ، گریه می کنیم
آن قدر به نبودنت عادت کرده ام
که اگر یک روز بیایی
دلم برای جای خالی ات تنگ می شود
دلم برای دلتنگی ات
دلم برای آوازهایی
که جای خالی ات می خواند
هم دوست دارم که بیایی
هم میترسم که بیایی
چیستا یثربی
به تو فکر میکنم
و تو همیشه در عجیب ترین زمان
و غریب ترین مکان ها
در قلب منی
چه احساسی زیبایی است
که ناگهان
با فکر زیبای تو
غافلگیر شوم
چیستا یثربی
اگر می دانستم که صبح من
از نگاه تو شروع می شود
می گفتم زودتر بیا
کمی زودتر طلوع کن
اگر فقط چند لحظه زودتر نگاهم می کردی
جهانم شب نمی شد
چیستا یثربی
خیلی چیزها شروع میکنند به افتادن
مثل فصلها ، برگها
روزها و شبها
و بعد دوباره برمیخیزند
آن افتادنها بیصداست
اما افتادن قلب مرا همه شنیدند
انکار نمیکنم
عاشقت هستم
آنکه عاشقترست قوی ترست
چیستا یثربی
اگر اشتباه نکنم عاشقت شده ام
اگر اشکالی ندارد بگذار عاشقت بمانم
جای زیادی از زندگی ات نمیگیرم
فقط لبخندت را تماشا کنم
و دلم خوش باشد که خوشی
تو را نسیم از همان در بسته ای آورد
که دیگران رفتند
اگر اشتباه نکنم عاشقت شده ام
اگر ممکن است بگذار عاشقت بمانم
چیستا یثربی
شب ها بیدار می مانم با فکر تو
حیف است خوابیدن
وقتی زندگی بی رحمانه کوتاه است
اگر در جهانی دیگر همدیگر را یافتیم
این بار بگو دوستم داری
یا من اول بگویم
حیف است نگفتن
وقتی زندگی چنین کوتاه است
چیستا یثربی