ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مرا به خاک نسپارید بسوزانید
شاعری که چون من
در همهی مدت زندگانیاش سوخته
باید چنان بمیرد که زندگی کرده است
باید پیکرش
در میان شعلهها
همراه با آخرین تشنج درهمبپیچد
مرا به خاک نسپارید بسوزانید
نمیخواهم که
در تابوتی زندانی شوم
اما میخواهم
آتش مرا به همراه برد
میخواهم که آتش
با هجومی مرا از جا بردارد
مرا به خاک نسپارید بسوزانید
او که زمین را فراوان دوست میداشت
نباید که اسیر آن بماند
باید که در میان شرارهها
پرواز کند
چنان که بالی داشته باشد
مرا به خاک نسپارید بسوزانید
باید که زمین او را معاف بدارد
و خاکستر واپسین
پراکنده و نابود شود
باید که باد سبکبال
او را ناپیدا بردارد
باید که باد او را
به جانب دریایی که آزاد است ببرد
به جانب دریای کودکی
به جانب دریای پهناور
وینیسیوس دومورائس شاعر برزیلی
مترجم : قاسم صنعوی