ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نقاشها همیشه تصویر زنی را کشیدهاند
که تن میشوید یا شانه بر موهایش میکشد
و آنجا در کنار او آینهییست
و تو آنجایی ، نشسته در وان حمام
پشتات را خم کردهیی
خانه سرد است
همیشهی خدا زمستان سرد است
اما تو بر موهایت شانه میکشی
و برای خودت آواز میخوانی
گمانام یک لحظه دیدم
آنچه نقاشها دیدهاند
زنی نیمی دلباخته به خود
نیمی دلباخته به جهان
جان یائو شاعر اهل آمریکا
مترجم : آزاده کامیار
بیا با من زندگی کن
تا بنشینیم
روی صخرهها
کنار رودخانههای کمعمق
بیا با من زندگی کن
تا میوهی بلوط بکاریم
در دهان یکدیگر
و این آیین ما شود
برای سلام گفتن به زمین
پیش از آنکه پرتمان کند
دوباره به میان برفها
و حفرههای درونمان
لبریز شود از
ناگواریها
بیا با من زندگی کن
پیش از آنکه زمستان دست کشد از
تنها بالشتی
که آسمان تا به امروز بر آن سر گذارده
و حفرههای درونمان
لبریز شود از برف
بیا با من زندگی کن
پیش از آنکه بهار
این هوا را ببلعد و
و پرندگان آواز بخوانند
جان یائو
مترجم : آزاده کامیار