ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مرگ وقتیست که دل نمیتپد و ساعت میتپد
عشق وقتیست که دل میتپد و ساعت نمیتپد
شاید همین قیاس ساده میگفت
چرا دوباره به ساعت نگاه کردی
میدانستی انتظار تحمل متراکم ابدیت است
و عشق ، اعجاز فانیان
ابدیت را شرمسار میکند
عصر بلند تابستان
بر تابوتها و برجهای ساعت غروب میکرد
ویرانهها میدانستد و
تو نمیدانستی
جنگ ، انتظار را بیاعتبار میکند
و حفظ حیات
تمام حقیقت میشود
او مرده بود ؟
بیتو گریخته بود ؟
یا تو دیگر عاشق نبودی ؟
مردگان جواب نمیدادند
زندگان میگریختند
و عشق
دیگر
به نبض ساعت میتپید
بالتازار ترانسلان
محسن عمادی