ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
لب هایم را
به دست هایت نزدیک کردم
پوست ات
به لطافت رویاها بود
چیزی از ابدیت
به آنی
لبانم را خراشید
آنتونیو گاموندا
مترجم : محسن عمادی
در اندیشهی تو خواهم بود
بیشتر از سایهای مبهم نخواهم بود
در لحظهای خواهم زیست
که شادی و حسرت
چشمان تو را میسوزانند
ولی میخواهم
همیشه ناشناس بمانم در تو
ناشناخته
بهسادگی پیچیده در شادکامیات
پریشان در نور خویش
تو و من ، فقط زنده در آن
و چنین عاشقِ نامحسوس
در انتظار ناپیدایی
ولی شاید
دیگر به سایهای نازک از هم جدا شدهایم
و هریک در نور خویشایم
و نور من
همانیست که تواش متروک میبینی
آنتونیو گاموندا
مترجم : محسن عمادی