مؤدبانه پیش‌ام آمدی

مؤدبانه پیش‌ام آمدی
با لبخندی بسیار نرم و با نزاکت
لبان تو نیمی کاهلانه
و نیمی با ظرافت
بر دست‌ام چسبیدند
و یک لحظه
چشمان رازناکِ تو
با تقدسِ تندیسی
در چشمان‌ام خیره شد
من کوشیدم
رنجِ جانکاهِ دهساله را
شب‌های بی‌خوابی
رؤیاهای آشفته‌ام را
در یک کلام بازگویم
و چه بیهوده آن را نجوا کردم
تو رفتی
دنیای من
بار دیگر تهی
و خلوت

‌آنا آخماتووا
مترجم : احمد پوری

نظرات 1 + ارسال نظر
Manizheh یکشنبه 30 خرداد 1400 ساعت 21:09 http://engmoochesh95.blogfa.com/

سپاس از حضورتون بزرگوار
زنده باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.