آبی رنگ چشم‌های توست

آبی رنگ چشم‌های توست
و آن زمان که لبخند می‌زنی
زلال ظریف آن
تابش لرزان صبح را
به خاطرم می‌آورد
آن هنگام که خورشید به دریا می‌افتد

آبی رنگ چشم‌های توست
و آن زمان که گریه می‌کنی
اشک‌های تابان‌ات
هم‌چون جواهراتی زیبا
خودنمایی می‌کنند
وقتی بی‌اختیار می‌خزند
مثل قطرات شبنم به‌روی بنفشه‌ها

آبی رنگ چشم‌های توست
و آن زمان که به ‌تماشای‌شان می‌نشینم
افکار ، چون پرتوهای نور منعکس می‌شوند
گویی که در ژرفای شب
ستارگان گمشده‌ی آبی می‌درخشند

گوستاو آدولفو بکر
برگردان : محمدرضا فلاح  حسین نصیری

نظرات 1 + ارسال نظر
مهربانو A2M2 یکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت 23:34

شهامت می خواهد
دوست داشتن کسی که
هیچ وقت
هیچ زمان
سهم تو نخواهد شد

ویسلاوا شیمبورسکا

عشقت اگر باران
اینک در زیر آن ایستاده ام
اگر آتش
درون آن نشسته ام
شعر من می گوید
در تداوم آتش و باران جاودانه ام

شیرکو بیکس


ممنونم از حضورتون و شعر زیبایی که نوشتید دوست گرامی
موفق باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.