حیف اما دلبری نمیدانست

بعدترها
روزی اگر
روی نیمکت یک پارک
با غریبه ای هم کلام شدی
حرف عشق که
درمیان آمد
لبخند بزن
مکثی کوتاه کن و
آهی بکش
و مرا چنین بیاد آور

قبل ترها
آن سالهای دور
یادش بخیر
شاعری بود
لبریز حس هزاران زن
عاشق و
بی قرار و
دلتنگ
هی ؛ بفهمی اندکی زیبا
شیفته و واله و شیدا

حیف اما
دلبری نمیدانست

هستی دارایی
نظرات 1 + ارسال نظر
ali شنبه 16 آذر 1398 ساعت 12:42 http://www.as400.blogfa.com/

(انسان) اگر شعوری در حدّ کمال داشته باشد تنهایی را بر میگزیند زیرا آدمی هرچه در درونِ خود بیشتر مایه داشته باشد ، از بیرون کمتر طلب می‌کند و دیگران هم کمتر می‌توانند چیزی به او عرضه کنند.

#در_باب_حکمت_زندگی
#آرتور_شوپنهاور

سپاس از حضورتون و متن زیبایی که نوشتید دوست گرامی
زنده باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.