ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من اگر بمیرم ، غروبهنگام خواهم مرد
برفی سیاه بر شهر میبارد
راهها با قلبام پوشیده میشوند
از میان انگشتانام
آمدن شب را میبینم
من اگر بمیرم ، غروبهنگام خواهم مرد
بچهها به سینما میروند
چهرهام را در گُلی دفن میکنم
میخواهم گریه کنم
قطاری از اعماق میگذرد
من اگر بمیرم ، غروبهنگام خواهم مرد
میخواهم سر برداشته و بروم
یک شب به دهکدهیی وارد میشوم
از میان درختانِ زردآلو
رفته و به دریا نگاه میکنم
تئاتری را تماشا میکنم
من اگر بمیرم ، غروبهنگام خواهم مرد
ابری از دوردستها میگذرد
یک ابر سیاه دوران کودکی
یک نقاش سوررئالیسم
شروع به تغییر دادنِ جهان میکند
صدای غریوکش پرندهگان
رنگ دریا و پلشتی
با هم یکی میشوند
شعری برای تو میآورم
کلمههایاش خروشیده از خوابهایام
جهان به تکههایی تقسیم میشود
در یکی صبح یکشنبه
در یکی آسمان
در یکی برگهای زرد
در یکی انسان
همهچیز دوباره شروع میشود
آتااول بهرام اوعلو
برگردان : کیومرث نظامیان