نازنینزیر باران سرانگشتانتبذر کوچک حروفسطرهایی از گل های آفتابگردانندکه می رقصند با آفتاب نگاهتنازنینبه همین خاطربرایت مشتی واژهاز قحط سال شعر آوردمتا زیر بارش سرانگشتانتو شعاع چشمانتقد بکشند وگل های سرخی باشند بر میز کارتشیرکو بی کسترجمه : فریاد شیری
این شعر حس عالی داشت
سلام دوست عزیزممنونم از حضورتون و خوشحالم که این شعر را دوست داشتیدمانا باشیدبا مهراحمد
این شعر حس عالی داشت
سلام دوست عزیز![](http://www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
ممنونم از حضورتون و خوشحالم که این شعر را دوست داشتید
مانا باشید
با مهر
احمد