شبانه خلوتهایم چیزی کم دارد نگاهی لبخندی نوازشی شاید... تنهاییهایم دیگر تکراری شده هوایی تازه میخواهم ... نفسی با عشق,حضوری از جنس تو...
عباسی
چیزی یادم نیست اما این خاک آشنا به نظر می رسد شاید گلی بودم روی مویت یا آهویی که از دستت فرار می کردم یا غار نشینی که تنها عکس تو را روی دیوار می کشد اما حتم دارم همیشه عاشق چشمهای تو بودم
.......................................................... از سایهی عاشقان اگر دور شوی بر تو زند آفتاب و رنجور شوی پیش و پس عاشقان چو سایه میدر تا چون مه و آفتاب پرنور شوی
مولانا
درکار جهان شدیم و از عشق بتان سرمستیم در گلشن جان شدیم و از باده جانان مستیم
در کنج خرابات، خراب از می نابی گشتیم با مطرب و می، بار خود از منزل دنیا بستیم
اى کاش
ولى اونقدر جسارت میخواد که ......
ممنونم از حضورصمیمانه تون
امیدوارم روزی جسارت گفتنش را پیدا کنید
شاد باشید
با مهر
احمد
شبانه خلوتهایم چیزی کم دارد
نگاهی
لبخندی
نوازشی
شاید...
تنهاییهایم دیگر تکراری شده
هوایی تازه میخواهم ...
نفسی با عشق,حضوری از جنس تو...
عباسی
چیزی یادم نیست

اما این خاک آشنا به نظر می رسد
شاید
گلی بودم روی مویت
یا
آهویی که از دستت فرار می کردم
یا
غار نشینی که تنها عکس تو را روی دیوار می کشد
اما
حتم دارم
همیشه عاشق چشمهای تو بودم
محمد صابر شریفی
..........................................................
از سایهی عاشقان اگر دور شوی
بر تو زند آفتاب و رنجور شوی
پیش و پس عاشقان چو سایه میدر
تا چون مه و آفتاب پرنور شوی
مولانا
درکار جهان شدیم و از عشق بتان سرمستیم

در گلشن جان شدیم و از باده جانان مستیم
در کنج خرابات، خراب از می نابی گشتیم
با مطرب و می، بار خود از منزل دنیا بستیم
امین موسویان
تنها ماندم
نه مثل ماه در سیاهی یکدست شب
نه مثل پرندهی بیهیچکس در قفس
نه مثل ماشینِ عروسِ پایانِ جشن
نه مثل فروغِ بعد از شاپور
تنها ماندم
نه مثل ماه که روشناییاش را
نه مثل پرنده که آوازش را
نه مثل ماشینِ عروس که لیلیومهای سفیدش را
نه مثل فروغ که ابراهیم گلستانش را داشت
تنها ماندم
درست مثل خودم
تنهایِ تنهایِ تنها
مثلِ خودِ خودِ خودم
((فاضل ترکمن))
ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺗﻮ ﺍﻡ

ﺑﯽ ﻗﺮﺍر ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ
ﻭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺒﯿﻨﻤﺖ
ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭِ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ
ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﯾﺶ ﻓﺮﻭ ﻣﯽ ﺑﺮﺩ
ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭِ ﺩﺭﺧﺸﺶَ ﺕ
ﻭ
ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺗﺮﯾﻦ ﺗﻘﻼﯼ ﺯﯾﺴﺘﻦ
ﺍﻓﺸﯿﻦ ﺻﺎﻟﺤﯽ