ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
غمگین مباش
یک روز صبح از خواب برمی خیزی
ستاره ها را ازگیسوانت پایین می ریزی
ماه را درون صندوقچه ی اتاقت می گذاری
از چشمانت رد شب را بیرون کن
امروز صبح دیگری ست
به لبهایت گلهای سرخ بزن
گردن بندی از مرواریدهای دریا
ناخن هایت را به رنگ دلم رنگ کن
امروز صبح دیگری ست
مطمئن باش من عاشق تو خواهم ماند
تا باز شب بیاید و
کهکشان راه شیری درون وجودت حلول کند
نزارقبانی
مترجم : بابک شاکر
زندگی ما تونلی نیست
میان دو روشنایی مبهم؟
یا روشنایی
میان دو مثلث تاریک؟
یا زندگی آن ماهی
در راه پرنده شدن؟
آیا مرگ از نبودن ساخته شده
یا مادهای خطرناک در درونش است؟
((پابلو نرودا)
می توانید درک کنید
آدمی که روز و شب
آرزوی رسیدن به کسی را دارد
که هر روز و شب
جلوی چشمانش است
و نمی تواند به او دست یابد
چه حسی دارد آن آدم ؟
مارگارت آتوود
دوشت به خواب دیدم و
گفتم که آمدی
ای خوش ترین خوش آمده
بار دگر بیا...
ــــــــــــــــــ
چگونه پیدایت کنم ؟
وقتی به یاد نمیآورم
چگونه گمات کردهام
گروس عبدالملکیان
.................................................................
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خنده های باد؛
چشم هایت را که باز کنی،
موهایت که پریشان بشود،
زندگی عاشقانه طلوع خواهد کرد...!
.
مینا آقازاده
دراین جهان فلسفه ای نیافتم
بشر نمی اندیشد
به آسمان می نگرد
وتصویر زنی را در آسمان می بیند
آن زن گاهی خدایش می شود
گاهی عشق
و گاهی فلسفه
وگاهی مرگ
آدونیس
درود احمد عزیزم شعر جدیدم تقدیم شما
من رویا هایم را
در چشمان تو می بینم
شعر هایم را
از چشمان تو می خوانم
عشق را
با چشمان تو می شناسم
آری
چشمان تو
ای یار
ای آینه ی تمام قد من ...
((محمد شیرین زاده))
سر بگذار بر درد بازوان من
دست نگاهم را بگیر
مرا دچار حادثه ای کن
که با عشق نسبت دارد،
من عجیب از روزگار رنجیده ام
نیکی فیروز کوهی
ممنونم از شما دوست عزیز واقعا شعر بسیار زیبایی است درود بر شما
مانا باشی
با مهر
احمد
سلام احمد عزیز. امیدوارم احوالتون خوب باشه.
مدتی میشه به وبلاگ شما سر نزده بودم. به نظرم خیلی تغییر کرده. چیدمان شعرها عوض شده قبلا غزلهای زیبایی رو گلچین می کردید و با ترتیب خاص خودتون به اشتراک می گذاشتید اما حالا...
دیگه از اون نظم و تعادلی که در انتخاب اشعار داشتید خبری نیست.
نه درتلگرام، نه اینجا و نه هیچ صفحه ای به زیبایی وبلاگ قلب من چشم تو نیست. ببخش که آنقدر صریح نظرم رو گفتم.
احمد عزیز، امیدوارم خوب باشی. وضعیت جسمی اتان بهتر شده دوست من؟ بهترینها رو از صمیم قلب برای شما آرزو میکنم . در پناه خدای خوبیها باشید.
سلام فرزانه عزیز
روز شما به خیر
خیلی خوشحال شدم که بعد از مدتها به وبلاگم سر زدیدو نطر خودت را صادقانه بیان کردی شما حق دارید چیدمان و انتخاب اشعار وبلاگ قبلی ام با این وبلاگ فرق میکند و این تفاوت فقط برمیگرده به وضعیت جسمانی ام که کمتر بهم اجازه میدهد پای لب تاب بنشینم و با حوصله در اینترنت به جستجوی اشعار و غزل های دلنشین و عاشقانه بگردم ولی سعی میکنم برای انتخاب اشعار وقت بیشتری بگذارم
باز هم ممنونم که به وبلاگم سرزدید خانم فرزانه عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد
به قدر کافی، زن نبودم
تا دامن چین دار
و کفش های پاشنه بلند بپوشم!
و تق تق
با سر وصدا
وارد زندگی ات شوم!
کفش های کتانی ام را پوشیدم
کوله پشتی ام را که از بغض هایم پر شده بود
برداشتم و
آرام و بی صدا از زندگی ات بیرون رفتم!
((نسترن وثوقی))
همین که هنوز
در پس ِ ذهنم
پیِ سرودنِ شعر فراموشی تو می گردم
همین یعنی
هنوز شعر می بافم
هنوز
فراموشت نکرده ام
مصطفی زاهدی
درود
از لطف شما سپاسگزارم دوست نازنینم
مانا باشید
با مهر
احمد
مــن در شـــعر خــلاصه مــی شوم
و تـــو در بـــوسه
فــرقی نــمی کند در کـجای جــهان بـاشی
مـــن احــساسم را
بـا هــمین شـــعر ها بــرایت مــی فرستم
تـــو هــم قــول بــده
بـــوسه هــایت را
بــا بــــــاران بــرایم بــفرستی ...
((محمد شیرین زاده))
بی هدف می نویسم و می دانم
در یکی از همین سطرها
تـــو عاشق می شوی
و من تنها می مانم
شهریار بهروز
ممنونم از شعر زیبایی که نوشتید دوست گرامی
موفق باشید
با مهر
احمد
با نوشتن هر شعر
یک قدم به تو
نزدیک تر می شوم
خودت بگو :
کجا رفته ای
که با این همه شعر
هنوز به تو
نرسیده ام ...
((محمد شیرین زاده))
در تو پیامبریست
که لب هایش شفابخش روزگارند
و چشمهایش شقُ القمر آفرینش
دین تو عشق است
و من مؤمن به عشق تو
و شعر های من کتاب هدایت توست
برای آنها که
در کلامشان گاهی
تازیانه می روید
کامران فریدی
خیلی زیبا بود من عاشق نزارم
خوشحالم که این شعر را دوست داشتید آقای شیرین زاده عزیز
شاد باشید
با مهر
احمد