این شعر را همین حالا بخوان

این شعر را همین حالا بخوان
وگرنه بعدها باورت نمی شود
هنگام سرودنش چگونه
دیوانه وار عاشقت بودم
همین حالا بخوان
این شعر را که ساختار محکمی ندارد
و مثل شانه های تو
هر بار گریه می کنم می لرزد
هربار گریه می کنم
و پیراهن هیچ فصلی
خیس تر از بهاری نخواهد بود
که عاشقت شدم

لیلا کردبچه

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام دوشنبه 16 فروردین 1395 ساعت 14:06

به که گویم آرزویت دارم ...
زین خلوت و تنهایی بی آهنگ
در بستر تاریک شبم
از تو با چه کس خلوت کنم
تو همان دری شاید ...
که در این کوچه ی بن بست امید
به تو من رسیده ام
پشت در میسوزم ، مینالم ، می بارم
و دریغا ، دریغ ...
که منم طعمه شب های سیاه
و تو باز میداری مرا
از سپیدی های آغوش لطیفت
به که گویم آرزویت دارم ...
زین خلوت و تنهایی بی آهنگ
به که گویم ...

پیمان_جاوید

آنقدر دور نیستی
اما مرا نمی بینی
تو
هیچگاه اسم مرا نخواهی شنید از نزدیکی های لب هایمان
ساده بگویم؟
تو ‌مرا هیچگاه لمس نخواهی کرد
این منم که حس دستهایت
بینایی چشمهایت
و ترجمه لبانت را با شعرهایم برده ام

حجت فرهنگدوست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.