ماندن و رفتن

بعضى ها هر قدر که بروند
بیشتر مى مانند
بعضى ها هم
هر قدر که بمانند
بیشتر مى روند

ازدمیر آصف
مترجم : سیامک تقی زاده

نظرات 2 + ارسال نظر
سه نقطه های دلم ... چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 12:48 http://noghtehchinhayedelam.blogfa.com/


.............................................................................
.
گفتم: میدونی؟ آدما هیچوقت نمیرن، اصلا رفتنی در کار نیست، نمیشه که رفت، بخوای هم نمیشه.
ببین، حتی وقتی یه تعمیرکار میاد خونه ت که یخچال درب و داغونتو تعمیر کنه، بازم تا دو سه روز بوی تند سیگاری که روی لباساش کهنه شده توو خونه ات می مونه، هرچقدم پنجره رو باز بذاری فایده نداره، رفتن که به این سادگیا نیست.
گفت: من که هیچوقت سیگاری نبودم
گفتم: آره، ولی بیست و پنج سال توو اون خونه کنار ما نفس کشیدی،
نفس هاتو با باز کردن کدوم پنجره میشه از یاد برد؟
.
بابک زمانی

به جز دو دست من، دو چشم من، لبان من
به جز دو دست او، دو چشم او، لبان او
کس از کسان شهر را خبر نشد
که من مکیده ام ز قلب او، هزار آرزوی او
کس از کسان شهر را خبر نشد
که این درخت خشک را
من آفریده ام
کس از کسان شهر را خبر نشد
که آبشار شیشه ها فرو شکست و ریخت
و یک زن از خرابه های قلب من رمید
و مردی از خرابه های قلب او گریخت

به جز دو قلب ما، درون خانه ای ز خانه های شهر،
کس از کسان شهر را خبر نشد
که کشتن است عشق، عشق کشتن است
کس از کسان شهر را خبر نشد
که مردن است عشق، عشق مردن است

کنون برهنه ایستاده ام میان چار راه شهر
شفای من، درون خانه ای ز خانه های شهر نیست
شفای من درون قلب عابران چار راه نیست
شفای من درون ابرهای روی کوه هاست
شفای من درون برف هاست

برهنه ایستاده ام میان چار راه شهر
و نعره می زنم:
«ببار! هان ببار! هان ببار، ابر!
که گرچه مرده قلب من، ولی نمرده روح من
ببار! هان ببار! هان ببار، ابر!»

رضابراهنی
شعر: برهنه ای درچارراه
دفتر: آهوان باغ


از حضور صمیمانه تون سپاسگزارم دوست گرامی
با مهر
احمد

نیلوفر شنبه 1 اسفند 1394 ساعت 12:45

چقدر دوست داشتم این سروده را..
ممنونم احمد آقای عزیز

چشم‌هایت
سرنوشت را رقم می‌زنند
مثل گلوله‌ای بی‌هدف
که مرگ و زنده‌گی را !

رضاکاظمی

مرا نگاه کن
مـَن
در ابتدایِ " تو " ایستاده ام ؛
پایِ مرا به شعرهایت باز کن
پراکنده کن
عطر موهای مرا در واژه ها

روزهاست
انگار
از چشمِ قلمت
افتاده ام

مینا آقازاده


خواهش میکنم نیلوفر عزیز
خوشحالم که این شعر را دوست داشتی
مانا باشی
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.