گاهی شلوغی پیاده رو بهانه ی خوبیست که دست های کسی را برای همیشه گم کنی درست در لحظه ای که تکه ای از دوستت دارم هنوز در دهانت است
آنوقت دیگر چه فرق می کند بر پیاده روهای خلوت همیشه باران ببارد یا دست هایت را به هر که نشان می دهی به جا نیاورد ؟ او با تمام رهگذران بی تفاوت از کنارت می گذرد با تمام مسافران چمدان می بندد و هر روز با اولین قطار صبح آنقدر دور می شود که تمام مزارع قهوه هم نتوانند حرفی در دهان فنجان ها بگذارند
از لیلا کردبچه
کاش یکبار هم که شده میگفتی نترس، نمیروم، هیچ کجا بهتر از پیش تو نمی شود شاید این همه دلهره رفتنت را با خودم مدام این سو و آن سو نمی بردم
گاهی
شلوغی پیاده رو بهانه ی خوبیست
که دست های کسی را برای همیشه گم کنی
درست در لحظه ای که تکه ای از دوستت دارم هنوز
در دهانت است
آنوقت دیگر
چه فرق می کند
بر پیاده روهای خلوت همیشه باران ببارد
یا دست هایت را به هر که نشان می دهی به جا نیاورد ؟
او
با تمام رهگذران بی تفاوت از کنارت می گذرد
با تمام مسافران چمدان می بندد
و هر روز
با اولین قطار صبح آنقدر دور می شود
که تمام مزارع قهوه هم نتوانند
حرفی در دهان فنجان ها بگذارند
از لیلا کردبچه
کاش

یکبار هم که شده
میگفتی
نترس، نمیروم،
هیچ کجا بهتر از پیش تو نمی شود
شاید
این همه دلهره رفتنت را
با خودم
مدام این سو و آن سو
نمی بردم
سجادپوراحمد
سلام جناب زیادلو





مثل همیشه
هنر انتخابتان زیبا و روح نواز بود
سلام خانم دلارام عزیز
ممنونم از لطف شما
خوشحالم که انتخاب هایم را دوست داشتید
شاد باشید
با مهر
احمد
عالی بود
ممنونم از لطف شما دوست گرامی
مانا باشی
با مهر
احمد