ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
راه عبادت تو کم نیست
با لبهایم پرستش می کنم تورا
ذکر نامت می کنم
بر لبانت بوسه می زنم
با گیسوانم پرستش می کنم تورا
روی پاهایت می ریزم
آغوشت را پنهان می کنم
به عرش می برم
به فرش می ریزیم
راه عبادت تو کم نیست برای من
با چشمانم
خیره درچشمانت ذکر می خوانم
روزی هزار بار پلکهایم را می بندم
دربیداری وخواب تورا می بینم
با هرتصویرت بپا می خیزم
این یک قیامت است
عبادت تو
من به تو ایمان دارم
نعومی شهاب نای
مترجم : بابک شاکر
این شعر شاید شعر تلخ آخرین باشد
بگذار این هـم سهم یار نازنیـــن باشد
ای یار شاید صبــــح فردا پـای یک دیوار
افتاده نعش سرخ من روی زمین باشد
بگذار پس دست تهی از حاصلم امشب
در بـــاغ لیمــو و ترنجت میوه چین باشد
تو آفریدی شعرهایم را به یک لبخند
این آفرینش لایـــق صد آفــرین باشد
من در دهان زخــــم هایــــم عشق ورزیدم
ترکیب زخم و عشق – آری – بهترین باشد
آزاده تر از ســرو بــودم در مسیـر بـــاد
شاید لج این بادها هم از همین باشد
*
حالا نشسته روبرویـــــم جوخــــه ی آتش
شاید خدا می خواست پایانم چنین باشد!
"محمدرضا حسینی مود"
..................................................
دلم
مرد میخواهد
نابینا
خط بریل بداند
فصل به فصل
تنم را بخواند
بازیهای ادبیام را کشف کند
دستش را بگیرم
بازو به بازو
دنیا را برایش تعریف کنم
چشمش شوم
عصایش
و تمام زشتیهای جهان را
برای او
از قلم بیاندازم.. .
سارا محمدی اردهالی