ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
صدایت زدم
که شاید به اندوهم رحم کنی
که شاید بدانی
من به تنهایی گرمای تمام عشق ها را به تو خواهم بخشید
صدایت زدم
که مگر روزی
تاراندن پروانه های باغ را بس کنی
تا مگر روزی از دویدن در جاده ها
دست برداری
تا شاید بدانی
همیشه تنها خواهی بود
و به زودی مرا جستجو خواهی کرد
صدایت زدم
هیچکس جز باد مرا نشنید
هیچکس جز باران به تسلیتم نیامد
ریتا عوده
مترجم : سودابه مهیجی
درود
ممنونم از لطف شما دوست شاعرم
با مهر
احمد
صدایت زدم
بارها و بارها
اما سهم من ازتو
از حضورت
از صدایت
وجودت
تنها
یک
آمدم نبودی روی در خانه ام بود...
راستی من که حتی میهمان خواب هم نبودم
کی آمدی؟؟؟؟؟
درود احمد عزیز وسپاس از شعر زیبایی که گذاشتید
شعری که نوشتم رو خودم سرودم خوشحال میشم نظرتون رو بگید
سپاااس که هستید...
دنیای تو همین جاست

کنار کسی که قسم می خورد به حرمت دستهای تو
کنار کسی که با خدای خود قهر می کند
با موهای تو آشتی
کنار کسی که حرام می کند خواب خودش را بی رویای تو
کنار کسی که با غم چشمهای تو غروب می کند
غروب محبوب من
غروب؛ همان جایی که اگر تو را از من بگیرند
سرم را می گذارم تا بمیرم
نیکی فیروزکوهی
سلام سما عزیز
خوشحالم که این شعر را دوست داشتی دوست عزیز
سما عزیز من در حدی نیستم که بخواهم در باره شعر شما نظر بدهم ولی این دلنوشته را دوست داشتم و براحتی تونستم باهش ارتباط برقرار کنم از اینکه این شعر را برایم نوشتی ممنونت هستم
موفق باشی دوست خوبم
با مهر
احمد
"موسیقی باران"
صدایت
برای چشمانم
و گلهای خشکیده
رؤیائیست
که «باران» نام داشت.
(از کتاب ملودی سرخ-رسول رضایوف-انتشارات هزاره ققنوس)
عاقبت یک روز

یک نفر می آید
و تمام آنهایی که
رفته اند را از یادمان می برد
ایلهان برک
ممنونم از حضورتون و شعر زیبایی که نوشتید آقای رضایوف عزیز
موفق باشید
با مهر
احمد
صبور میشود دلم


به وقت عاشقی تو
گناه میکند تنم
به وقت دلبری تو
شبم دراز
غمم زیاد
بهشت میرسد به من
منم صبور
منم غریب
منم به بندگی،خدا
بهشت میرسد به من.
زهرا محمدزاده.آ
از تو می خواستم

باورم کنی که ساده هستم
که می خواستم با این شعرها تو را خوشبخت کنم
می خواستم باورم کنی
که تحمل ام کم است
اما یک ثانیه مهربانی ات هم برایم بس است
از آن روز
در تمام شهر می پرسند
شما دو تا با هم ؟
می خواهند سر عقل ام بیاورند
آن ها نمی دانند
فقط دو ستاره در آسمان مانده است
این چشم های تو
این هم شعرهای من
بیا با من
بهنود فرازمند
خانم زهرا عزیز از اینکه بار دیگر شعری از خودتان را برایم نوشتید کمال تشکر را از شما دارم
ممنونم از همراهی تان
مانا باشی
با مهر
احمد
احمد جان فوق العاده زیبا بود.
ممنونم محمد عزیز خوشحالم که دوست داشتی
در ضمن از اینکه برای اولین بار اینجا می بینمت خیلی خوشحالم
موفق باشی
با مهر
احمد
درود بر شما جناب زیادلو گرامی، انتخاب هاتون مثل همیشه بسیار زیبا بود ، لذت بردم دوست عزیز ا
...................................................................................
خودم را به چیزهایِ بسیاری شبیه کردم
تا در فراقِ تو
شعری تازه بگویم ..
اما برعکس شد
همه یِ آن چیزها شبیه من شدند
و دردِ فراق گرفتند ..
علیرضا روشن
دست مرا بگیر

همین یکبار
توی همین شعر با من قدم بزن
شاید همین الان سیلی در راه آمدن باشد
زلزله ای در شرف وقوع
و من هنوز به تو نگفتم
دوستت دارم
مژگان عباسلو
سلام دوست گرامی
ممنونم از لطف شما دوست عزیز
خوشحالم که انتخاب هایم را دوست داشتید
موفق باشید
با مهر
احمد
به آب بوسه زدی
خنده در شکاف لبت
آب گشت، جاری گشت .
چه میتوانم گفت ؟
دوباره پرسیدم ..
- سکوت ..
سکوت، درمان نیست ..
اگر نهفتن درد ، التیام واهی بود
لبان خستهی من، قفل آهنین میشد !
نصرت رحمانی
آنگاه

گهواره های کهنه را
در گورهای تازه
تکان دادی
و همزمان
پروانه را
از پیله اش پراندی
تا ترمه های باران خورده را
بر شاخه گوزن
بیاویزد
مشقم کن
وقتی عشق را
زیبا بنویسی فرقی نمیکند که قلم
از ساقه های نیلوفر باشد
یا از پر کبوتر
حسین منزوی
با سپاس از همراهی تان دوست گرامی
با مهر
احمد
صبور میشود دلم
به وقت عاشقی تو
گناه میکند تنم
به وقت دلبری تو
شبم دراز
غمم زیاد
بهشت میرسد به من
منم صبور
منم غریب
منم به بندگی،خدا
بهشت میرسد به من.
زهرا محمدزاده آلمالو
دمتون گرم دوست و استاد عزیزم
دوستت دارم گفتن تو

عجیب ترین کلمات جادویی دنیا هستند
کافی است بگویی
دوستم داری
و من
تا صد سال دیـــگر هم
وقتی به این دوستت دارمی که گفتی
فکر کنم
در دلــــم باران ببـــارد
و عـــشق جـــوانه بزند
واقـــعا
اگــــر تو دوستم داشته باشی
دنیای من
بــــدون هیچ گلی
گلستان میـــشود
کاظم خوشخو
ممنونم از محبت تون خانم زهرا عزیز
شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد
از حسن انتخابتون همچون همیشه لذت بردم احمد جان..یکی از یکی دلنشین تر..
امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشید
از لطف شما سپاسگزارم نیلوفر عزیز خوشحالم که شعرها را دوست داشتید
مانا باشی دوست عزیز
با مهر
احمد
سلام جناب زیادلو
امیدوارم خوب باشید
سلام خانم متولی عزیز
به لطف دعای خیر دوستان خوب هستم
ممنونم از حضورتون
مانا باشی
با مهر
احمد
کاری نکن، کاری کنم...پابند شی، مجبور شی.../ نزدیک تر میشم به تو...هرچی که از من دور شی...

"دنیا کندری"
قامتت را در اذانم بستم

دو رکعت شکرانه زیبایی چشمانت
خم میشوم
می نشینم
میشکنم
دستهایم را به صورت میبرم
وقتی در قنوتم بتو خیره شدم
چه مواج شدی
پس پرده ای دریایی
رکوع و سجودم فراموش شد
وقتی قبله ام در تصویر نگاهت
کج شد
دنیا به پایین افتاد
این سالها
راضیه مفیدی
از حضورتون و شعرهای زیبایی که نوشتید کمال تشکر را دارم خانم متولی عزیز
مانا باشی
با مهر
احمد
نازنینم!

از یاد نبرده ام هنوز
برق چشمان زیبایی که
در دل تاریکی شب
نجوای عاشقانه را
به روشنی قلبم می بخشید.
چه تمنای پر شوری که
کلام را در لبهایم می دوخت
ولرزه بر اندامم می انداخت
بی انکه قدمی برای رفتن
وحرفی برای جاری شدن
باشد...!!!!!
بتول
جانانم

آن گاه که در گذشتم ، از من شمش طلا مساز
تا در خزانه ی بانک ها که همچون گورستان است
احساس وحشت نکنم
و نیز از من مترسکی برای پرندگان در مزرعه تعبیه مکن
تا یخ بندان مرا منجمد نکند
و جغدها مرا دشمن نپندارند
شاعر من
آن گاه که در گذشتم ، از من مرکب بساز
و با من سطر به سطر آفرینش هایت را بنویس
تا طعم جاودانگی را در درون حروفت دریابم
و این بار از نو
تا ابد زنده بمانم
غاده السمان
از شعر زیبایی که نوشتید کمال تشکر را دارم خانم بتول عزیز
مانا باشی
با مهر
احمد