ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
موسیقی میگذارم کف دستم
فوت میکنم برات
فقط لبخند بزن
برو کنار پنجره
آمدن مرا تماشا کن
اریب میبارم بانوی من
مثل اشکهام ، مثل نتهای کوچولو ، مثل نگاه تو
من عاشق پرستش توام
عباس معروفی
های نارنجی !
ترنج به دست بگیرم
یوسفم می شوی
بر درگاه بایستی ؟
می خواهم زخمی عمیق بسازم
که جامت به دستم باشد
گاه و بی گاه
می خواهم بنوشمت
مزه مزه نگاه نگاه
تا آخرین قطره
تا سپیده ی پگاه ..
عباس معروفی
سلام احمد جان .شروع دوباره ات مبارک :)
میخواستم

خوشحالیات را ببوسم
در هوا در دلم
دلم ولی جا ماند
روی خالیهای انتظار
گم شد
در تودههای خاکستری
در سفیدی سرد آنهمه دیوار
گفتم
لابلای این جنگل سیاه
یکی نباید گل سرخ من باشد؟
آنهمه آدم
آمدند و رفتند و ناپدید شدند
دیده ندیده
همگی ندید شدند
تلألو تکرار اما هنوز
در نبضم واژههای بیقرار بود
امید دیدنت
مثل نفسهای تو
هوای بهار بود
عباس معروفی
سلام دوست عزیز
ممنونم از مهرتان دوست گرامی
از اینکه همچنان پیگیر وبلاگم هستید خوشحالم
در ضمن چرا وبلاگتون باز نمی شود
با مهر
احمد
اید می گذاشتی عاشقت بمانم
عشق چیزی نیست
که هر دقیقه
هر روز، اتفاق بیفتد
اگر افتاد
باید دو دستی چسبیدش
باید می گذاشتی دو دستی بچسبم
به قایق هایی که نجاتمان می دادند
به رویاهایم
به عشق
زندگی اقیانوس دیوانه ای ست...
"مهدیه لطیفی"