به چه عشق می‌ورزیم وقتی عاشق می‌شویم ؟

خدایا
به چه عشق می‌ورزیم وقتی عاشق می‌شویم ؟
به نور موحش زندگی
یا به نور مرگ ؟
دنبال چه می‌گردیم ؟
چه می‌یابیم ؟ عشق ؟
عشق کیست ؟ زنی‌است با ژرفایش ؟
گل‌های سرخ و آتشفشان‌هایش ؟
یا این خورشید سرخ‌ با خون متلاطم‌ام
وقتی غرقه می‌شوم در اعماقش تا آخرین ریشه‌ها ؟
شاید ملعبه‌ای بیش نباشد همه‌چیز خدایا
و نه زنی هست و نه مردی :
تنها تنی تنهاست از آنِ تو
پراکنده در ستارگان زیبایی
در ذرات گریزان ابدیتی مشهود
که در آن جان می‌دهم خدایا
در این نبرد
از آمدن و رفتن به میانشان
در خیابان‌ها
از توان عشق ورزیدن به سیصد زن
در یک زمان
چرا که همیشه محکوم‌ام به فنا در یک تن
همین تن
همین و تنها همین تن
که عطیه‌ی تو بود
در آن بهشت کهن

گونزالو روخاس
مترجم : محسن عمادی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.