خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی

خلوت نشین خاطر دیوانه ی منی
افسونگری و گرمی افسانه ی منی

بودیم با تو همسفر عشق سالها
ای آشنا نگاه که بیگانه منی

هر چند شمع بزم کسانی ولی هنوز
آتش فروز خرمن پروانه منی

چون موج سر به صخره ی غم کوفتم ز درد
دور از تو ای که گوهر یک دانه منی

خالی مباد ساغر نازت که جاودان
شورافکنی و ساقی میخانه منی

آنجا که سرگذشت غم شاعران بود
نازم تو را که گرمی افسانه منی

محمد رضا شفیعی کدکنی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.