ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
میترسم
باران برتمام دنیا ببارد و تو نباشی
از آن روزی که رفتهای من عقدهی باران دارم
آه زمستان بود
زمستانی که پوستینش را بر من میافکند
و من از سرما و دلتنگی هیچ هراس نداشتم
و تو نجوا میکردی
دستهایت را بیاور گیسوانم اینجاست
حالا مینشینم
و بارانها تازیانه میزنند
بر بازوانم ، بر رخسارهام ، بر اندامم
پس چه کس پناهم دهد ؟
ای همچون کبوترِ مسافر در میان چشم و نگاه
چگونه تو را از خاطراتم بزدایم ؟
تو همچون نقش روی سنگ در قلبم جاودانهای
ای که در قطره قطرهی خونم خانه داری
هر کجا که باشی دوستت دارم
ناشناختههایی در توست
گوشهای از تاریخ و سرنوشت
که پا به عرصهاش میگذارم
نزار قبانی