از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز

از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز
لیلی رود از خاطر مجنون نه و هرگز


با اهل وفا و هنر افزون شود و کم

مهر تو و بی‌مهری گردون نه و هرگز


از سرو و صنوبر بگذر سدره و طوبی

مانند به آن قامت موزون نه و هرگز


خون ریختیم ناحق و پرسی که مبادا

دامان تو گیرند به این خون نه و هرگز


در عشق بود غمزدهٔ بیش ز هاتف

در حسن نگاری ز تو افزون نه و هرگز

هاتف اصفهانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.