ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
گر آخرین فریب تو ، ای زندگی نبود
اینک هزار بار ، رها کرده بودمت
زان پیشتر که باز مرا سوی خودکشی
در پیش پای مرگ ، فدا کرده بودمت
هر بار کز تو خواسته ام برکَنم امید
آغوش گرم خویش به رویم گشاده ای
دانسته ام که هر چه کنی جز فریب نیست
اما درین فریب ، فسونها نهاده ای
در پشت پرده ، هیچ نداری جز این فریب
لیکن هزار جامه بر اندام او کنی
چون از ملال روز و شبت خاطرم گرفت
او را طلب کنی و مرا رام او کنی
روزی نقاب عشق به رخسار او نهی
تا نوری از امید بتابد به خاطرم
روزی غرور شعر و هنر نام او کنی
تا سر بر آفتاب بسایم که شاعرم
در دام این فریب ، بسی دیر مانده ام
دیگر به عذر تازه نبخشم گناه خویش
ای زندگی دریغ که چون از تو بگسلم
در آخرین فریب تو جویم پناه خویش
نادر نادرپور