خورشید را می دزدم

خورشید را می دزدم
فقط برای تو
میگذارم توی جیبم
تا فردا بزنم به موهایت
فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم
فردا تو می فهمی
فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت ، می دانم
آخ ... فردا
راستی چرا فردا نمی شود؟
این شب چقدر طول کشیده
چرا آفتاب نمی شود ؟
یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته ؟

شل سیلور استاین

حسابی به خودت می رسی

خب ، می بینم که حسابی به خودت می رسی
از خودت مراقبت می کنی
نیازهایت را بر آورده می کنی
خوب گوش می دی یا می خونی ، درباره رژیم غذایی

تغذیه ، خواب و سم زدایی از بدن
همین طور خریدن وسایلی که میگن به درد ورزش می خوره
و گیاهان دارویی برای تجدید قوا ، وقتی که آسیب می بینی
صابون هایی که تن را تمیز می کنن
افشانه هایی که بوی بد را از بین می برن
مایعاتی که اسید ها و حشره کش ها را خنثی می کنن
اضافه وزن مجاز برای افزایش قدرت و اندازه عضلات
زدن آمپولهای ایمنی
و خوردن قرص های نیرو زا
اما یادت باشه که بعد از همه اینها
بالاخره قصه به پایان می رسه

می تونی سیگار رو ترک کنی ، اما آخر می میری
دور مواد را خط بکشی ، اما آخر می میری
خود را از خوردن غذاهای چرب و سرخ کردنی منع کنی
و در سلامت کامل باشی ، اما باز می میری
می گساری هم که نکنی ، باز می میری
دورکارهای خلاف رو خط بکشی ، باز می میری
از نوشیدن قهوه صرف نظر کنی و کیفور نشی
باز می میری ، آخرش می میری
بالاخره می میری ، دست آخر می میری
آخرش می میری 

ادامه مطلب ...

اولین بار آخرین بار

اولین بـار
کــه بـخواهم بگویمت دوستت دارم
خیلی سخت است
تب میکنم ، عرق می کنم ، می لرزم
جان می دهم هزار بار
می میرم و زنده می شوم پیش چشمهای تو
تا بگویم دوستت دارم

اولین بـار
کــه بـخواهم بگویمت دوستت دارم
خیلی سخت است
اما آخرین بـار آن از همیشه سـخـت تر است
و امـروز می خواهـم بـرای آخریـن بـار بگویـم دوستت دارم
و بـعد راهم را بگیرم و بروم
چون تازه فهمیدم
تو هرگز دوستم نـداشتی

شل سیلور استاین

از وقتی که عاشق شدم

از وقتی که عاشق شدم
فرصت بیشتری پیدا کردم برای این که پرواز کنم
فرصت بیشتری برای این که پرواز کنم و بعد زمین بخورم
و این عالی است
هر کسی شانس پرواز کردن و به زمین خوردن را ندارد
تو این شانس رو به من بخشیدی
متشکرم

شل سیلور استاین

از هم دور نیستیم

یاد می گیرم که تو چه هستی
تو یک دریای طوفانی هستی
تو هم یاد بگیر من چه هستم
من یک مرغ دریایی هستم
می بینی
خیلی از هم دور نیستیم

شل سیلور استاین

شبیه همدیگر نیستیم

من خوشحالم که خودم هستم
زیرا من شبیه تو نیستم
تو هم خوشحال باش که خودت هستی
چون اصلا ً شبیه من نیستی
برای همین است که ما می توانیم با هم دوست باشیم
و چه خوب است دوستی دو تا آدم مثل ما
که اصلا ً شبیه هم نیستند
اما همدیگر را دوست دارند

شل سیلور استاین

عشق و وفاداری

وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست
نگفتم : عزیزم این کار را نکن
نگفتم : برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده

وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ؟
رویم را برگرداندم

حالا او رفته ، و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم
نگفتم : عزیزم متاسفم ، چون من هم مقصر بودم
نگفتم : اختلاف ها را کنار بگذاریم
چون تمام آنچه می خواهیم عشق و وفاداری و مهلت است

گفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای
من آن را سد نخواهم کرد

حالا او رفته و من
تمام چیزهایی را که نگفتم ، می شنوم
او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم
نگفتم : اگر تو نباشی  ، زندگی ام بی معنی خواهد بود
فکر می کردم از تمامی آن بازی ها خلاص خواهم شد

اما حالا تنها کاری که می کنم
گوش دادن به چیز هایی است که نگفتم

نگفتم : بارانی ات را درآر
قهوه درست می کنم و با هم حرف می زنیم
نگفتم : جاده ی بیرون خانه
طولانی و خلوت و بی انتهاست

گفتم : خدانگهدار موفق باشی
خدا به همراهت
او رفت
و مرا تنها گذاشت
تا با تمام چیزهایی که نگفتم ، زندگی کنم

شل سیلور استاین

من نبودم

من نبودم
کسی در خانه ات را کوبید
من نبودم
کسی که به تو سلام داد
من نبودم
کسی که سالها عاشق تو بود
و هر کجا که می رفتی
دنبالت می کرد

دروغ گفتم
من بودم
من همان بودم که تو هیچ وقت نخواستی ببینی
با این حال
آری ، من بودم که عاشق تو بودم
هنوز هم عاشقت هستم
حالا این را با صدای بلند فریاد می زنم

و تو گریه می کنی و می گویی
چرا این را زودتر نگفتی ؟

شل سیلور استاین