خانه عناوین مطالب تماس با من

قلب من چشم تو

شعر

قلب من چشم تو

شعر

روزانه‌ها

همه
  • وبلاگ سابق قلب من چشم تو
  • عباس معروفی
  • خانه شاعران جهان
  • حسین منزوی
  • گنجور

دسته‌ها

  • مولانا 54
  • حافظ 48
  • سعدی 50
  • دیگر شاعران ایرانی 578
  • دیگر شاعران خارجی 772
  • شاعران عرب زبان 280
  • شاعران ترک زبان 374
  • شاعران کرد زبان 104
  • نزار قبانی 144
  • افشین یداللهی 53
  • سوزان پولیس شوتز و مارگوت بیکل 44
  • عباس معروفی 92
  • حسین منزوی 61
  • خاقانی و قاآنی 54
  • عباس صفاری و عمران صلاحی 50
  • محمدرضا شفیعی کدکنی 43
  • نادر نادرپور 29
  • پابلو نرودا 91
  • شمس لنگرودی 73
  • سیمین بهبهانی و فروغ فرخزاد 71
  • شهریار 25
  • واهه آرمن 20
  • کامران رسول زاده و افشین صالحی 56
  • نسرین بهجتی و نیکی فیروزکوهی 71
  • احمدرضا احمدی 46
  • احمد شاملو 51
  • سیدعلی صالحی 59
  • فروغی بسطامی 33
  • هلالی جغتایی 34
  • فریدون مشیری 66
  • نادر ابراهیمی 28
  • قیصر امین پور 40
  • اوحدی مراغه ای 35
  • منوچهر آتشی 38
  • مهدی اخوان ثالث 30
  • نصرت رحمانی 36
  • محسن حسین خانی 41
  • مینا آقازاده 37
  • هوشنگ ابتهاج 56
  • عماد خراسانی 27
  • معینی کرمانشاهی 29
  • مصطفی زاهدی و سیدمحمد مرکبیان 48
  • غاده السمان و سعاد الصباح 124
  • محمدعلی بهمنی و مهدی سهیلی 50
  • رسول یونان و شهاب مقربین 93
  • خواجوی کرمانی 32
  • سنایی غزنوی و انوری 68
  • حمید مصدق 43
  • عطار نیشابوری 33
  • فخرالدین عراقی 39
  • مهدیه لطیفی و لیلا کردبچه 29
  • حسین پناهی 28
  • امیرخسرو دهلوی 25
  • محمدرضا عبدالملکیان و گروس عبدالملکیان 47
  • بیژن جلالی و کیکاووس یاکیده 49
  • آنا آخماتووا 37
  • ویسلاوا شیمبورسکا و هالینا پوشویاتوسکا 34
  • شل سیلور استاین و چارلز بوکوفسکی 56
  • هاتف اصفهانی و سلمان ساوجی 47
  • جبران خلیل جبران 30
  • وحشی بافقی و صائب تبریزی 35
  • ابوسعید ابوالخیر و سیف فرغانی 31
  • خیام نیشابوری 29
  • رهی معیری 34

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • عاشق شدن
  • اینکه جان تو هستم
  • چشم هایت
  • تمام سهمم از بهشت
  • در همه چیز زیباش باش
  • وقتی می گویی نرو
  • مرا تصور کن
  • تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
  • در آغاز سال دوستت دارم
  • باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم

بایگانی

  • فروردین 1401 20
  • اسفند 1400 28
  • بهمن 1400 24
  • دی 1400 24
  • آذر 1400 17
  • مهر 1400 32
  • شهریور 1400 32
  • مرداد 1400 32
  • تیر 1400 32
  • خرداد 1400 32
  • اردیبهشت 1400 32
  • فروردین 1400 28
  • اسفند 1399 38
  • بهمن 1399 38
  • دی 1399 40
  • آذر 1399 39
  • مهر 1399 24
  • شهریور 1399 32
  • مرداد 1399 32
  • تیر 1399 34
  • خرداد 1399 40
  • اردیبهشت 1399 38
  • اسفند 1398 30
  • بهمن 1398 40
  • دی 1398 40
  • آذر 1398 30
  • آبان 1398 40
  • مهر 1398 40
  • شهریور 1398 40
  • مرداد 1398 40
  • تیر 1398 40
  • خرداد 1398 39
  • اردیبهشت 1398 40
  • فروردین 1398 40
  • اسفند 1397 40
  • بهمن 1397 30
  • دی 1397 39
  • مهر 1397 30
  • شهریور 1397 38
  • مرداد 1397 30
  • تیر 1397 40
  • خرداد 1397 29
  • اردیبهشت 1397 40
  • فروردین 1397 29
  • اسفند 1396 32
  • بهمن 1396 38
  • دی 1396 40
  • آذر 1396 38
  • آبان 1396 37
  • مهر 1396 38
  • شهریور 1396 38
  • مرداد 1396 38
  • تیر 1396 48
  • خرداد 1396 47
  • اردیبهشت 1396 48
  • فروردین 1396 32
  • اسفند 1395 46
  • بهمن 1395 48
  • دی 1395 51
  • آذر 1395 54
  • آبان 1395 52
  • مهر 1395 51
  • شهریور 1395 54
  • مرداد 1395 49
  • تیر 1395 37
  • خرداد 1395 48
  • اردیبهشت 1395 41
  • فروردین 1395 32
  • اسفند 1394 42
  • بهمن 1394 41
  • دی 1394 46
  • آذر 1394 35
  • آبان 1394 37
  • مهر 1394 27
  • شهریور 1394 2
  • مرداد 1394 35
  • تیر 1394 39
  • خرداد 1394 43
  • فروردین 1394 22
  • اسفند 1393 29
  • بهمن 1393 29
  • دی 1393 29
  • آذر 1393 30
  • آبان 1393 39
  • مهر 1393 36
  • شهریور 1393 38
  • مرداد 1393 41
  • تیر 1393 35
  • خرداد 1393 39
  • اردیبهشت 1393 43
  • فروردین 1393 39
  • اسفند 1392 41
  • بهمن 1392 28
  • دی 1392 39
  • آذر 1392 44
  • آبان 1392 41
  • مهر 1392 40
  • شهریور 1392 68
  • مرداد 1392 73
  • تیر 1392 70
  • خرداد 1392 93
  • اردیبهشت 1392 86
  • فروردین 1392 85
  • اسفند 1391 107
  • بهمن 1391 97
  • دی 1391 52
  • آذر 1391 35
  • آبان 1391 20
  • مهر 1391 43
  • شهریور 1391 40
  • مرداد 1391 30
  • تیر 1391 52
  • خرداد 1391 51
  • اردیبهشت 1391 44
  • فروردین 1391 49
  • اسفند 1390 33
  • بهمن 1390 41
  • دی 1390 44
  • آذر 1390 54
  • آبان 1390 52
  • مهر 1390 46
  • شهریور 1390 47

تقویم

فروردین 1401
ش ی د س چ پ ج
1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31

جستجو


آمار : 5662775 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • بیشترین عشق جهان سه‌شنبه 15 شهریور 1390 11:06
    زیبا ترین حرفت را بگو شکنجه پنهان سکوتت را آشکار کن و هراس مدار از آن که بگویند ترانه ئی بیهوده می خوانید چرا که ترانه ی ما ترانه ی بیهودگی نیست چرا که عشق حرفی بیهوده نیست حتی بگذارآفتاب نیز برنیاید به خاطر فردای ما اگر بر ماش منتی است چرا که عشق، خود فرداست خود همیشه است بیشترین عشق جهان را به سوی تو می آورم از معبر...
  • تا آفتابی دیگر پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 12:08
    رهروان خسته را احساس خواهم داد ماه های دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت نورهای تازه ای در چشم های مات خواهم ریخت لحظه ها را در دو دستم جای خواهم داد سهره ها را از قفس پرواز خواهم داد چشم ها را باز خواهم کرد خواب ها را در حقیقت روح خواهم داد دیده ها را از پس ظلمت به سوی ماه خواهم خواند نغمه ها را در زبان چشم خواهم کاشت...
  • صبر سنگ پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 11:57
    روز اول پیش خود گفتم دیگرش هرگز نخواهم دید روز دوم باز میگفتم لیک با اندوه و با تردید روز سوم هم گذشت اما بر سر پیمان خود بودم ظلمت زندان مرا میکشت باز زندانبان خود بودم آن من دیوانه عاصی در درونم هایهو می کرد مشت بر دیوارها میکوفت روزنی را جستجو می کرد در درونم راه میپیمود همچو روحی در شبستانی بر درونم سایه می افکند...
  • خوش به حال من پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 11:42
    خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید رشته ای جنس همان رشته که بر گردن توست چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید به کف و ماسه که نایابترین مرجان ها تپش تبزده نبض مرا می فهمید آسمان روشنی اش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید ما به اندازه هم سهم ز دریا بردیم هیچکس مثل...
  • دست های روشن تو پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 11:35
    با هرچه عشق نام تو را می توان نوشت با هر چه رود راه تو را می توان سرود بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را با دست های روشن تو می توان گشود محمدرضا عبدالملکیان
  • دلم برای کسی تنگ است پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 11:27
    دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را به میهمانی گلهای باغ می آورد و گیسوان بلندش را به بادها می داد و دستهای سپیدش را به آب می بخشید دلم برای کسی تنگ است که چشمهای قشنگش را به عمق آبی دریای واژگون می دوخت وشعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند دلم برای کسی تنگ است که همچو کودک معصومی دلش برای دلم می سوخت و مهربانی را...
  • در تاریکی چشمانت را جستم پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 11:18
    در تاریکی چشمانت را جستم در تاریکی چشمهایت را یافتم و شبم پرستاره شد تو را صدا کردم در تاریکترینِ شبها دلم صدایت کرد و تو با طنینِ صدایم به سویِ من آمدی با دستهایت برایِ دستهایم آواز خواندی برای چشمهایم با چشمهایت برای لبهایم با لبهایت با تنت برای تنم آواز خواندی من با چشمها و لبهایت اُنس گرفتم با تنت انس گرفتم چیزی...
  • آن تویی زنده ز شبگردی و می نوشیها پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 11:14
    آن تویی زنده ز شبگردی و می نوشیها وین منم مرده در آغوش فراموشیها آن تویی گوش به تحسینگر عشاق جمال وین منم چشم بدروازه ی خاموشیها آن تویی ساخته از نقش دلاویز وجود وین منم سوخته در آتش مدهوشیها آن تویی چهره بر افروخته از رنگ وهوس وین منم پرده نگهدار خطا پوشیها آن تویی گرم زبانبازی بیگانه فریب وین منم دوست زکف داده زکم...
  • هر چند امیدی به وصال تو ندارم پنج‌شنبه 10 شهریور 1390 10:46
    هر چند امیدی به وصال تو ندارم یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی در آینه ی چشم زلال تو ندارم می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی جز عشق جوابی به سوال تو ندارم ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم از خویش گریزانم و سوی تو شتابان با این همه راهی به وصال تو ندارم شفیعی...
  • آی آدم ها موج می آید یکشنبه 6 شهریور 1390 10:34
    موج می آمد چون کوه ، و به ساحل می خورد از دل تیره امواج بلند آوا که غریقی را در خویش فرو می برد و غریوش را با مشت فرو می کشت نعره ای خسته و خونین بشریت را به کمک می طلبید آی آدمها آی آدمها ما شنیدیم و به یاری نشتابیدیم به خیالی که قضا به گمانی که قدر، بر سر آن خسته ، گذاری بکند دستی از غیب برون آید و کاری بکند هیچ یک...
  • نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن شنبه 5 شهریور 1390 12:05
    نتوانم به تو پیوستن و نی از تو گسستن نه ز بند تو رهایی نه کنار تو نشستن ای نگاه تو پناهم ! تو ندانی چه گناهی ست خانه را پنجره بر مرغک طوفان زده بستن تو مده پندم از این عشق که من دیر زمانی خود به جان خواستم از دام تمنای تو رستن دیدم از رشته ی جان دست گسستن بود آسان لیک مشکل بود این رشته ی مهر تو گسستن امشب اشک من ازرد...
  • ما کاشفان کوچه های بن بستیم شنبه 5 شهریور 1390 12:01
    زنبورها را مجبور کرده ایم از گلهای سمی عسل بیاورند و گنجشکی که سالها بر سیم برق نشسته از شاخه های درخت می ترسد با من بگو چگونه بخندم ؟ هنگامی که دور لبهایم را مین گذاری کرده اند ما کاشفان کوچه های بن بستیم حرفهای خسته ای داریم این بار پیامبری بفرست که تنها گوش کند گروس عبدالملکیان
  • با تمام اشکهایم سه‌شنبه 1 شهریور 1390 19:24
    شرم تان باد ای خداوندان قدرت بس کنید بس کنید از اینهمه ظلم و قساوت بس کنید ای نگهبانان آزادی نگهداران صلح ای جهان را لطف تان تا قعر دوزخ رهنمون سرب داغ است اینکه می بارید بر دلهای مردم سرب داغ موج خون است این که می رانید بر آن کشتی خودکامگی موج خون گر نه کورید و نه کر گر مسلسل های تان یک لحظه ساکت می شوند بشنوید و...
  • آه ندای عزیز من سه‌شنبه 1 شهریور 1390 11:37
    دخترم سنت شان بود زنده به گورت کنند تو کشته شدی ملتی زنده به گور می شود ببین که چه آرام سر بر بالش می گذارد او که پول مرگ تو را گرفته شام حلال می خورد تو فقط ایستاد ه بودی و خوشدلانه نگاه می کردی که به خانه ات بر گردی اما دیگر اتاق کوچک خود را نخواهی دید دخترم و خیل خیال های خوش آینده بر در و دیوارش پرپر می زنند. تو...
  • در خاطر منی سه‌شنبه 1 شهریور 1390 11:22
    در خاطر منی ای رفته از برم به دیاران دور دست با هر نگین اشک به چشم تر منی هر جا که عشق هست و صفا هست و بوسه هست در خاطر منی هر شامگه که جامه ی نیلین آسمان پولک نشان ز نقش هزاران ستاره است هر شب که مه چو دانه ی الماس بی رقیب بر گوش شب به جلوه چنان گوشواره است آن بوسه ها و زمزمه های شبانه را یادآور منی در خاطر منی در...
  • قصیده آبی خاکستری سیاه سه‌شنبه 1 شهریور 1390 11:15
    در شبان غم تنهایى خویش عابد چشم سخنگوى توام من در این تاریکى من در این تیره شب جانفرسا زائر ظلمت گیسوى توام گیسوان تو پریشانتر از اندیشه من گیسوان تو شب بى پایان جنگل عطرآلود شکن گیسوى تو موج دریاى خیال کاش با زورق اندیشه شبى از شط گیسوى مواج تو من بوسه زن بر سر هر موج گذر مى کردم کاش بر این شط مواج سیاه همه عمر سفر...
  • به انتظار نبودی ز انتظار چه دانی ؟ سه‌شنبه 1 شهریور 1390 10:59
    به انتظار نبودی ز انتظار چه دانی ؟ تو بیقراری دلهای بیقرار ، چه دانی ؟ نه عاشقی که بسوزی، نه بیدلی که بسازی تو مست باده نازی ، از این دو کار ، چه دانی ؟ هنوز غنچه نشکفته ای به باغ وجودی تو روزگار گلی را که گشته خوار چه دانی ؟ تو چون شکوفه خندان و من چو ابر بهاران تو از گریستن ابر نو بهار چه دانی ؟ چو روزگار بکام تو...
  • موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است سه‌شنبه 1 شهریور 1390 10:58
    موجیم و وصل ما ، از خود بریدن است ساحل بهانه ای است ، رفتن رسیدن است تا شعله در سریم ، پروانه اخگریم شمعیم و اشک ما ، در خود چکیدن است ما مرغ بی پریم ، از فوج دیگریم پرواز بال ما ، در خون تپیدن است پر می کشیم و بال ، بر پردهی خیال اعجاز ذوقها ، در پر کشیدن است یا هیچ نیستیم ، جز سایه ای ز خویش آیین آینه ، خود را ندیدن...
  • حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست سه‌شنبه 1 شهریور 1390 10:44
    حاصلی از هنر عشق تو جز حرمان نیست آه ازین درد که جز مرگ من اش درمان نیست این همه رنج کشیدیم و نمی دانستیم که بلاهای وصال تو کم از هجران نیست آنچنان سوخته این خاک بلاکش که دگر انتظار مددی از کرم باران نیست به وفای تو طمع بستم و عمر از کف رفت آن خطا را به حقیقت کم ازین تاوان نیست این چه تیغ است که در هر رگ من زخمی ازوست...
  • سرانگشتم را که به تاراج می‌برید سه‌شنبه 1 شهریور 1390 10:37
    من می‌بینم و سرانگشتم را که به تاراج می‌برید با پلکم می‌نویسم با مژه‌هایم نقاشی می‌کنم با تکان سرم سرودی می‌سازم پلنگی آرام بودم پسرانم را خورده‌اید با چرمینه‌ای از پوست‌شان برابر من راه می‌روید چمدانی پرم که تحمل هیچ قفلی را ندارم شیپوری از یاد رفته‌ام که همهمه‌ای ‌شنیدم و از هیجان نبرد بر خود می‌لرزم شمس لنگرودی
  • 4970
  • 1
  • ...
  • 162
  • 163
  • 164
  • 165
  • صفحه 166