ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
سودای عشق خوبان از سربدر کن ، ای دل
در کوی نیک نامی لختی گذر کن ، ای دل
دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی
زین کار غصه بینی ، کار دگر کن ، ای دل
زود این درست قلبت رسوا کند به عالم
چست این درست بشکن وین قلب زر کن ، ای دل
مستی ز سر فرونه و ز پای کبر بنشین
پس دست وصل با او خوش در کمر کن ، ای دل
در باز جان شیرین ، تر کن ز خون دو دیده
یعنی که عشق بازی شیرین و تر کن ، ای دل
این جا به دیده جان بینی جمال او را
گر مرد این حدیثی ، آندیده بر کن ، ای دل
از خلق بینظیری ، گفتی : بیار گیرم
گر بینظیر خواهی ، به زین نظر کن ، ای دل
بار طلب چو بستی ، بنشین که خسته گشتم
گر پای خسته گردد رفتن بسر کن ، ای دل
در خلوت وصالش روزی که بار یابی
بیچاره اوحدی را آنجا خبر کن ، ای دل
اوحدی مراغه ای
با سلام و احترام
انتخاب هایت عالی و بی بدیل ه
ممنونم از شما
با سپاس از حضورتون
و خوشحالم شعرهای هفتگی را دوست داشتید
مانا باشید
با مهر
احمد