ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آن ترانه ای که با تو شنیدم
بیشتر از یک موسیقی ساده بود
و آن نانی که با تو قسمت اش کردم
بیشتر از یک نان
اکنون که اینجا ایستاده ام ، بدون تو
همه چیز متروک است و ویران
و هر آن چه که زمانی بسیار زیبا بود
حالا مرده است
دست هایت زمانی این میز را لمس کرده بودند
و این ظرف های نقره فام را
و من دیده بودم که انگشتان ات
چگونه لیوان شیشه ای را نگه می داشت
این چیز ها تو را به خاطر نمی آورند محبوب من
و با این وجود اثر لمس کردن تو بر آن ها همیشگی خواهد بود
چرا که در قلبم ثبت شده که چگونه از میان آن ها عبور می کردی
و رد انگشتان ات آن ها را تقدیس می کرد
و عبور نگاهت ، برکت شان می بخشید
و قلب من همیشه به خاطر خواهد سپرد
که روزگاری آنها تو را می شناختند ، ای زیبای فرزانه
کنراد پاتر آیکن شاعر آمریکایی
مترجم : مهلا بنی آدم