بعضی زخمها هیچوقت کاملا پاک نمیشود

تو را دوست دارم اما
جای بعضی زخمها
هیچوقت کاملا پاک نمیشود

به جای این که بخواهی
قلب مرا تصرف کنی
به عمق جراحتی فکر کن
که در سینه ی من است

شهریار بهروز

نظرات 2 + ارسال نظر
ناهید جمعه 2 شهریور 1397 ساعت 08:15 http://tabicaran.blogfa.com/

نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست

شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست

چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست

عشق یعنی زخمه ای از تیشه و سازی ز سنگ
کز طنینش تا همیشه بیستون غرق صداست.

حسین منزوی

سکوت کردم
خندید و گفت
به یاد ندارد

راه هایی را که پیموده است
درهایی را که کوبیده است
عشق هایی را که آزموده است

سکوت کردم
گریست و گفت
یه یاد دارد هنوز

راه هایی را که نپیموده است
درهایی را که نکوبیده است
عشق هایی را که نیازموده است

واهه آرمن


ممنونم از توجه شما خانم ناهید عزیز
شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد

ناهید جمعه 2 شهریور 1397 ساعت 07:56 http://tabicaran.blogfa.com/

ترک یاری کردی و من همچنان یارم تو را
دشمن جانی و از جان دوست تر دارم تو را

گر به صد خارِ جفا آزرده سازی خاطرم
خاطرِ نازک، به برگ گل نیازارم تو را

قصد جان کردی که یعنی: دست کوته کن ز من
جان به کف بگذارم و از دست نگذارم تو را

گر برون آرند جانم را ز خلوتگاه دل
نیست ممکن، جان من، کز دل برون آرم تو را

یک دو روزی صبر کن، ای جان بر لب آمده
زانکه خواهم در حضور دوست بسپارم تو را

این چنین کز صوت مطرب بزم عیشت پر صداست
مشکل آگاهی رسد از ناله ی زارم تو را

گفته ای: خواهم هلالی را به کامِ دشمنان
این سزای من که با خود دوست می دارم تو را

هلالی جغتایی

هر کی ز حور پرسدت رخ بنما که همچنین
هر کی ز ماه گویدت بام برآ که همچنین

هر کی پری طلب کند چهره خود بدو نما
هر کی ز مشک دم زند زلف گشا که همچنین

هر کی بگویدت ز مه ابر چگونه وا شود؟
باز گشا گره گره بند قبا که همچنین

گر ز مسیح پرسدت مرده چگونه زنده کرد؟
بوسه بده به پیش او جان مرا که همچنین

هر کی بگویدت بگو کشته عشق چون بود
عرضه بده به پیش او جان مرا که همچنین

مولانا

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.