ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من خسته چون ندارم ، نفسی قرار بیتو
به کدام دل صبوری ، کنم ای نگار بیتو
ره صبر چون گزینم ، من دل به باد داده
که به هیچ وجه جانم ، نکند قرار بیتو
صنما به خاک پایت ، که به کنج بیت احزان
به ضرورتم نشیند ، نه به اختیار بیتو
اگرم به سوی دوزخ ، ببرند باز خوش خوش
بروم ولی به جنت ، نکنم گذار بیتو
سر باغ و بوستانم ، به چه دل بود نگارا
که به چشم من جهان شد ، همه زرنگار بیتو
نفسی به بوی وصلت ، زدنم بهست جانا
که چنین بماند عمری ، من دلفگار بیتو
تو گمان مبر که سعدی ، به تو برگزید یاری
به سرت که نیست او را ، سر هیچ یار بیتو
سعدی