ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نامت را در شبی تار بر زبان میآورم
ستارگان
برای سرکشیدن ماه طلوع میکنند
و سایههای مبهم
میخسبند
خود را تهی از ساز شعف میبینم
ساعتی مجنون که لحظههای مُرده را زنگ میزند
نامت را در این شب تار بر زبان میآورم
نامی که طنینی همیشگی دارد
فراتر از تمامِ ستارگانُ
پرشکوهتر از نمنم باران
آیا تو را چون آن روزهای ناب
دوست خواهم داشت ؟
وقتی که مه فرونشیند
کدام کشف تازه انتظار مرا میکشد ؟
آیا بیدغدغهتر از این خواهم بود ؟
دستهایم بَرگچههای ماه را فرو میریزند
فدریکو گارسیا لورکا
ترجمه : یغما گلرویی