ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
شب با تو تمام میشود
عشق من
یادم باشد راز پرواز را
توی بالهات بنویسم
پرت بدهم در آبی آسمان
تا ته سرخی شفق منتظرت بمانم
بیایی بنشینی بر شانهی راستم
و گونهی چپم را ببوسی
بی ترس فردا
بخندی بخندی بخندی
تا تمام شود این دوریِ تلخ شطرنجی
که ما را
بر زندگی حرام کرد
گفته بودم من با نگاه تو آغاز میشوم ؟
دل دل نکن پرندهی من
پر بکش
عشق آزادی میآورد
عباس معروفی
بیا شبیه دو حبه قند
شانه به شانه دل به چای بزنیم
آن قدر دور سرِ هم
بگردیم، بگردیم
که ندانیم این شیرینی
بیشتر از کداممان است
نترس!
پسِ این سرگیجهی تلخ
حل شدنی عاشقانه هست
آخرش هر دو آهسته
از این که تو منی یا من تو
کف استکان آرام میخندیم
خیال کن وسط دریا گم شدهایم
موج اول من تو را میبوسم
موج دوم تو
چشمهایت را ببند
و محکم بغلم کن
زود باش
قاشق از راه رسید!
رسول_ادهمی
بیدار می شوی



به خودت صبح بخیر می گویی
برای خودت چای می ریزی
تکیه می دهی به خودت
و فکر می کنی
دلت برای چه کسی باید تنگ می شده است؟
و فکر می کنی
چرا هیچ کس
آنقدر ها که باید خوب نبود
که بی او
این صبح
از گلویت پایین نرود
رویا شاه حسین زاده
از لطف و محبت شما سپاسگزارم دوست گرامی
ممنونم از حضور صمیمانه تون
موفق باشید
با مهر
احمد
کنآر اشک چشمانم
نگاه سرد تسبیحیست
که با تکرار می گوید :
هزاران فاصله باقیست
برای لمس چشمانت
کاکتوس
جایی برایم



گوشه ی دلت میگذاری
جایی که جای هیچ کس نیست
همان گوشه ی خالی دلت
که هیچ کس پیدایش نمی کند
هیچ کس
آنجا
را برای من کنار بگذار
سید علی صالحی
با درود و سپاس فراوان از شعر بسیار زیبایی که نوشتید کاکتوس عزیز
پاینده باشی
با مهر
احمد
دیوانه می شوی وقتی عاشق چشمانی می شوی که نگاهش را از تو دریغ می کند
وقتی بیمار لبخند کسی هستی که هرگز به تو نمی خندد
جز دیوانگی چاره ای نیست بانو
بیا گیسو پریشان کن تا من به عطر گیسوی تو به جای از دنیا تبعید شوم
شاید از این دیوانگی وارهم بانو
بانو نه رد می شوی نه می مانی
بانو من را به چه دیوانه کرده ای؟
به کدام حبس عبد بانو مرا می خوانی؟
بانو راستی...
راستی شما این همه دیوانه را می خواهید چکار؟
دیوانه می شوی وقتی عاشق می شوی
عاشق دستانی که گرمایش را لمس نمی کنی
دیوانه می شوی....!!!!!؟؟؟؟
"سید علی ضیا"
بگذار بگویم



بغض که میکنی
گریه ام می گیرد
خنده ات که بگیرد
حالم از همیشه بهتراست
میبینی زندگی ام را ؟
به دِلَت بند اسـت
بنددلم
عادل دانتیسم
ممنونم از لطف شما دلارام عزیز
موفق باشی
با مهر
احمد
...................................................
صدای قلب نیست
صدای پای توست
که شب ها در سینه ام می دوی
کافی ست کمی خسته شوی
کافی ست بایستی ...
گروس عبدالملکیان
راه گریزی نبود

عشق آمد و جانِ مرا
در خود گرفت و خلاص
من در تو
همچون جزیرهای خواهم زیست
شیرکو بیکَس