زمان برای آنها که انتظارمی کشند بیش از حد کند است،
برای آنها که می ترسند بیش از حد تند است،
برای آنها که اندوهگین اند بیش از حد طولانی است،
برای آنها که شادمان اند بیش از حد کوتاه است،
اما برای آنها که عشق می ورزند جاودانه است.
((هنری وان دایک))
ترجمه: عباس مخبر
گفته بودی هر وقت که شعر می نویسی دوستم بدار نمی دانم از این همه شعر نوشتن است که دیوانه وار دوستت دارم یا از این همه دوست داشتن که دیوانه وار شعر می نویسم
واهه آرمن
ممنونم از محبت شما دوست عزیز مانا باشی با مهر احمد
باور کنی یا نه این یک خیالبافی شاعرانه نیست هر باد مشتی از عطر توست که پاشیده می شود به صورتم.. بارانی هم که می بارد.. چیزی نیست.. من روی سرد بودن عطرت با خدا شرط بسته بودم
بهناز باغساز
آنقدر سبکم که با قاصدکی به آسمان می شوم و با قطره بارانی بر بام تو برمی گردم
الیاس علوی
ممنونم از شعر بسیار زیبایی که نوشتید خانم دلارام عزیز با مهر احمد
تو را به جاده ها کشانده ام ؛ در دشت ها اندوهناکت کرده ام ؛
در شهرهای بزرگ سرمستت کرده ام ، سرمستت کرده ام
اما عطشت را فرو ننشانده ام ، تو را با خود به همه جا برده ام ...
ای هوس ! ای هوس ! با تو چه باید بکنم ؟
آخر چه می خواهی ؟ آیا سرانجام خسته نخواهی شد ؟
((آندره ژید))
اگر تو، روی نیمکتی این سوی دنیا تنها نشسته ای و همه آن چه نداری کسی ست آن سوی دنیا روی نیمکتی دیگر کسی نشسته است که همه آن چه ندارد تویی "نیمکت های دنیا را بد چیده اند"
من انتخاب کرده ام تو هم پنجره ی اتاقت را باز بگذار و برایم مشتی دانه بریز به زودی باز میگردم مرزها راه قلبها را نمی بندند و گنجشکها برای پریدن گذرنامه نمی خواهند
مریم نظریان
سلام دوست عزیز خوشحالم که بعد از مدتها شما را اینجا می بینم لطفا مرا بخاطر اینکه به وبلاگتون کمتر سر زدم ببخشید امیدوارم همواره شاد و سلامت باشید با مهر احمد
انتخابهاتون همگی عالی بودند ،لذت بردم اما این انتخاب خیلی خوب بود ،به دلم نشست برقرار باشید دوست عزیزو گرامی ام ........................................................................... گفت می آیم سحر شد و نیامد ! نیامد و نخواهد آمد ... زیرا او هیچ پیمانی نبست که نشکست ! او هیچگاه نسوخته تا معنای سوختن را بداند او هیچ وقت درد نکشیده تا بداند درد چیست ! او هرگز در انظار نمانده تا از تلخی انتظار با خبر باشد ... احمد شاملو
چشم های تو وقت زیادی از خدا گرفت اگر آفریده نمی شدی زیبایی بیشتری به کوه به دریا به جنگل می رسید
مهدی نظارتی زاده
درود بر شما دوست عزیز و گرامی ام خوشحالم که انتخاب هایم را پسندیدی و این شعر را بیشتر دوست داشتید ممنون برای کامنت های زیبا تون شاد و برقرار باشید با مهر احمد
گاهی سکوت بینِ ما ،
آنقدر دامنه دار و طولانی می شد ،
که صبح ها ،
کلماتِ فراوانی را می دیدیم که روی مسواکِ ما ،
جمع شده است.
((بیژن نجدی))
درود احمد آقا عزیز .............
مرا



به او بخواهانید
او
شخصا مرا نمی خواهد
رضا براهنی
ممنونم از همراهی تون دوست عزیز
با مهر
احمد
بسیار زیبا.....
کسی با عشق از خودش انتقام میگیرد
ممنونم از حضور صمیمانه تون دوست گرامی
شاد باشید
با مهر
احمد
زمان برای آنها که انتظارمی کشند بیش از حد کند است،
برای آنها که می ترسند بیش از حد تند است،
برای آنها که اندوهگین اند بیش از حد طولانی است،
برای آنها که شادمان اند بیش از حد کوتاه است،
اما برای آنها که عشق می ورزند جاودانه است.
((هنری وان دایک))
ترجمه: عباس مخبر
گفته بودی


هر وقت که شعر می نویسی
دوستم بدار
نمی دانم
از این همه شعر نوشتن است
که دیوانه وار دوستت دارم
یا از این همه دوست داشتن
که دیوانه وار شعر می نویسم
واهه آرمن
ممنونم از محبت شما دوست عزیز
مانا باشی
با مهر
احمد
درسته عشق درمان تمام دردهاست
ولی درمان خودش پیدا نیست!
خیلی زیباااا
زنده باشین جناب زیادلو
دقیقا همینگونه است شما می فرمایید دوست گرامی
مانا باشی
با مهر
احمد
باور کنی یا نه
این یک خیالبافی شاعرانه نیست
هر باد مشتی از عطر توست
که پاشیده می شود به صورتم..
بارانی هم که می بارد..
چیزی نیست..
من روی سرد بودن عطرت
با خدا شرط بسته بودم
بهناز باغساز
آنقدر سبکم



که با قاصدکی
به آسمان می شوم
و با قطره بارانی
بر بام تو برمی گردم
الیاس علوی
ممنونم از شعر بسیار زیبایی که نوشتید خانم دلارام عزیز
با مهر
احمد
سقط کردم
نطفه ی عشق را
تا به منطق دنیا
بر نخورد !
دریا



همسایه ی
دیوار به دیوارتوست
ماه
خودش را در حوض حیاط
تو می اندازد
وصبح
نام کوچک توست
مرا بخوان
به لهجه باران
به زبان سبزه
می خواهم
ابر شوم
هرجاکه تو باشی
کیوان ملکی سوادکوهی
ممنونم از حضورتون و شعر زیبایی که نوشتید دوست گرامی
با مهر
احمد
ای هوس !
تو را به جاده ها کشانده ام ؛ در دشت ها اندوهناکت کرده ام ؛
در شهرهای بزرگ سرمستت کرده ام ، سرمستت کرده ام
اما عطشت را فرو ننشانده ام ، تو را با خود به همه جا برده ام ...
ای هوس ! ای هوس ! با تو چه باید بکنم ؟
آخر چه می خواهی ؟ آیا سرانجام خسته نخواهی شد ؟
((آندره ژید))
اگر تو، روی نیمکتی

این سوی دنیا
تنها نشسته ای
و همه آن چه نداری کسی ست
آن سوی دنیا
روی نیمکتی دیگر
کسی نشسته است
که همه آن چه ندارد
تویی
"نیمکت های دنیا را بد چیده اند"
زویا پیرزاد
سوختم،
وَلی چه بیهوده!
درست مثلِ سیگاری روشَن
میانِ لبهایِ زنی که
سیگاری نیست ..
.
#رضا_کاظمی
من انتخاب کرده ام



تو هم پنجره ی اتاقت را باز بگذار
و برایم مشتی دانه بریز
به زودی باز میگردم
مرزها راه قلبها را نمی بندند
و گنجشکها برای پریدن
گذرنامه نمی خواهند
مریم نظریان
سلام دوست عزیز
خوشحالم که بعد از مدتها شما را اینجا می بینم
لطفا مرا بخاطر اینکه به وبلاگتون کمتر سر زدم ببخشید
امیدوارم همواره شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد
درود
ممنونم از لطف شما دوست گرامی
با مهر
احمد
انتخابهاتون همگی عالی بودند ،لذت بردم




اما این انتخاب خیلی خوب بود ،به دلم نشست
برقرار باشید دوست عزیزو گرامی ام
...........................................................................
گفت می آیم
سحر شد و نیامد !
نیامد و نخواهد آمد ...
زیرا او هیچ پیمانی نبست
که نشکست !
او هیچگاه نسوخته
تا معنای سوختن را بداند
او هیچ وقت درد نکشیده
تا بداند درد چیست !
او هرگز
در انظار نمانده
تا از تلخی انتظار با خبر باشد ...
احمد شاملو
چشم های تو



وقت زیادی از خدا گرفت
اگر آفریده نمی شدی
زیبایی بیشتری به کوه
به دریا
به جنگل می رسید
مهدی نظارتی زاده
درود بر شما دوست عزیز و گرامی ام
خوشحالم که انتخاب هایم را پسندیدی و این شعر را بیشتر دوست داشتید
ممنون برای کامنت های زیبا تون
شاد و برقرار باشید
با مهر
احمد