ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
عاشقی برای ما
همیشه
کوچههای بسته
گامهای خسته بود
سالهای سال
سوختیم و ساختیم
در شب فراق یا تب وصال
بیامان گداختیم
هرچه میرویم
عشق مثل یک سراب
از برابر نگاه ما
ناپدید میشود
گیسوان ما
مو به مو
سپید میشود
گریه میکنی که نیستم
بغض میکنم که نیستی
مثل روزهای کودکی
که با تمامی دلم
برای یک مداد گمشده
یک دوچرخه
یک عروسک شکسته
می گریستم
ما هنوز کودکیم و قلبهای ما
هنوز کوچک است
عاشقی برای ما ، قصّهی همان عروسک است
کاش ما بزرگ میشدیم و عشقها
پا به پای ما بزرگ میشدند
خستهام
از هر آنچه از قبیل عادت است
کو کجاست
آن چه بینهایت است ؟
محمدرضا ترکی