ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
عالمی را دشمنی با من ز بهر روی توست
لیکن از دشمن نمی ترسم ، که میلم سوی توست
چاره ی دل در فراقت جز جگر خوردن نبود
وین جگر خوردن که می بینم هم از پهلوی توست
سال عمرم بر مهی شد صرف و آن مه عارضت
روز عیشم بر شبی شد خرج و آن شب موی توست
بر نمی دارم ز زانو سر به حق دوستی
تا نگه کردم سر زلفت که بر زانوی توست
گفته ای مشکل برآید کام ازین طالع تو را
مشکلی در طالع من نیست ، مشکل خوی توست
بر دل بیچارگان امروز هر زخمی که هست
زان کمان سخت می آید که بر بازوی توست
عالمی در گفت وگوی اوحدی زان رفته اند
کو شب و روز اندر این عالم به گفت و گوی توست
اوحدی مراغه ای