ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
درد من از مسیح سنگینتر است
بار من از مسیح سنگینتر است
او با صلیب چوبى ، تنها یکبار
با میخهاى آهنینش در دست
تن را کشید سوى بلنداى افترا
او با صلیب چوبى و دشنام دشمنان
با کوه سرنوشت گلاویز بود و من
من خود صلیب خویشتنم
من خود صلیب گوشتیم را ، یک عمر
سنگینتر و مهیبتر از خشم هاویه
در کوچههاى تهمت با خویش مىکشم
او را
دشنام دشمنان مىآزُرد
اما مرا تنفر یاران
و لعنت مدام روح خویش
او
فرزند روح قدسى بود و من
فرزند بازیارِ غریبى
از بیخه هاى تشنه دشتستان
او
تنها
یکبار مُرد ، یعنى
پرواز کرد و من
روزى هزار مرتبه مىمیرم
درد من از مسیح سنگینتر است
منوچهر آتشى