ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از ستاره ها دورتر نمی روم
تو همین جا منتظرم باش
به گنجشکها گفته ام
هوای دلتنگی ات را داشته باشند
تا من برگردم
جایی میان همین ستاره ها
چشمه ایست
پوشیده از علفهای نقره ای
مگر تو نمی خواستی زیر ماه بنشینی
ماه از آب همین چشمه نوشیده است
که این همه مهتابی ست
کنار پنجره منتظرم باش
حافظ موسوی
درود زیباست
از لطف شما سپاسگزارم آقای ابراهیمی عزیز
با مهر
احمد
در سینه هامان
نه عشق مرده بود
نه ارزوی پرواز
نه طپش های موقرانه ی قلبی بی شتاب
در سینه هامان
یک پرنده
در هوای جنون جان داده بود
یک پرنده
که اواز را
به پنجه های پلنگ درونش باخته بود
یک پرنده
که در مجمر پر آشوب روزگار
بیتابانه
تاخته بود
یک پرنده
که بی هیچ جراحتى
جان داده بود
((نیکی فیروزکوهی))
دست زیبای تو

بس دیر به جستجوی من آمد،
من گمشده ام، میان انتطار چشمانم
و زندان باز آمدن رویاهایم.
چشمان وسیع تو
تفتیش پرشکوهی بود،
فروریختن کوهی را
بی آنکه سنگی از آن فروغلتد،
بی آنکه پرنده ای، از آن رخت بربندد.
چه نستوه می ایستم،
بی هیچ دردی،
و از درون می شکافم، با هر نسیمی.
بیهوده این شب زنده داری را تاب می آورم
در این تاریکخانه،
روح تو دیگر گرد نخواهد آمد
میان بازوان گشوده ام...
م - اردستانی
..........................................................
عزیزم..
مردی که شبانه راه می افتد
و به بهانه ی ماه گرفتگی
تو را می بوسد،
دیوانه نیست؛
فقط کمی بیشتر دوستت دارد.
بهرنگ قاسمی
هیچ میدانی؟

تا تو در آغوش من گل نکنی
این بهار
بهار نمیشود
نیکی فیروزکوهی