ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
من بسیار گریسته ام
هنگام که آسمان ابری است
مرا نیت آن است
که از خانه بدون چتر بیرون باشم
من بسیار زیسته ام
اما اکنون مراد من است
که از این پنجره برای باری
جهان را آغشته به شکوفه های گیلاس بی هراس
بی محابا ببینم
احمدرضا احمدی
دلی یا دلبری یا جان و یا جانان نمی دانم
همه هستی تویی فی الجمله این وآن نمی دانم
به جز تو در همه عالم دگر دلبر نمی بینم
به جز تو در همه گیتی دگر جانان نمی دانم
یکی دل داشتم پر خون ، شد آنهم از کفم بیرون
کجا افتاد آن مجنون ، در این دوران نمی دانم
دلم سرگشته می دارد سر زلف پریشا نت
چه می خواهد ازین مسکین سرگردان نمی دانم
اگر مقصود تو جان است رخ بنماو جان بستان
اگر مقصد دگر داری من این وآن نمی دانم
نمی یابم ترا در دل ، نه درعالم نه در گیتی
کجا جویم ترا آخر من حیران نمی دانم
فخرالدین عراقی
زیباترین
می خواستم ترا بسرایم
خود را سروده ام
باری حدیث عشق تو می بود در میان
اما دریغ و درد که پاداش من
خون بود
خون دلمه بسته به مژگان
منصور نیز بر اوج دار
بانگی کشید : اناالحق
سوخت
خاکستری به چشم جهان کرد
حتی مسیح هم در اوج جلجتا
یاد از تو کرد
زیباترین
نصرت رحمانی