صدای دوست داشتنی تو

صدای دوست داشتنی تو را
روی دیوار هولناک شبم نقاشی کردم
نام دوست داشتنی تو
سوسن سپیدی است از ساحل دریایمان
و موجی است بیدار
که بر روی شن های بی خوابی دیر هنگامش چشم به راه است
چشم به راه شهسوار ماه که از میان ابرها می آید
صدای دوست داشتنی تو را نقاشی کردم
و نام دوست داشتنی تو
غنچه ای از جنس نسیم است که می درخشد
در دوزخ صحرای انزوا و شب هولناک من

معین بسیسو شاعر فلسطینی
مترجم : زهرا ابومعاش 

مرا به جرم عاشق بودنت اعدام کن

فریاد ، فریاد ، فریاد
اشک و ناله و هیهات
این کدام آزادی ست که باید ازکنارتو بگذرم
این کدام آزادی ست که با خاطرات تو پیوند خورده است
من می خواستم فراموشت کنم و باز
لبهایت در حال بوسه
چشمهایت درحال خنده
دستانت در حال رقص
امانم را برید
پناه می برم ازخیر عشقت به آسمان
می خواهم مثل راهبان بودایی
مثل کشیشان واتیکان
خودم را وقف عبادت آسمان کنم
اما انگار خدا هم شکل تو شده است
تو ازیادم نمی روی
مرا خلاص کن
مرا به جرم عاشق بودنت اعدام کن

معین بسیسو شاعر فلسطینی
مترجم : بابک شاکر